عرشان

لغت نامه دهخدا

عرشان. [ ع ُ ] ( ع اِ ) تثنیه عرش ( در حال رفع ). دو استخوان نزدیک حلق. رجوع به عُرش شود.

عرشان. [ ع َ ] ( اِخ )شهری است در پایین تَعکُر در یمن. و علی بن ابی بکر فقیه و محدث ، و نیز فرزند او صفی الدین احمدبن علی ، قاضی یمن در آن میزیستند. رجوع به معجم البلدان شود.

فرهنگ فارسی

شهری است در پایین تعکر در یمن و لی بن ابی بکر فقیه و محدث و نیز فرزند او صفی الدین احمد بن علی قاضی یمن در آن میزیستند

پیشنهاد کاربران

هم وزن عرفان ، اهل علم و دانش
عرشان اهل عرش
از عرش آمده ، اهل عرش
از عرش خدا آمده فرستاده

بپرس