عرده

لغت نامه دهخدا

( عردة ) عردة. [ ع َ رَ دَ ] ( ع ص ) مؤنث عرد. ( از اقرب الموارد ). سخت سفت. سخت صلب. ( از اقرب الموارد ). صلابت و قوت. ( از معجم البلدان ذیل عردات ).

عردة. [ ع ُ رَ دَ ] ( اِخ )آب جاری غیرمنقطع از آبهای بنی صخرة از طی ، و آن بین علاء و تیماء و جفر عنزة است. ( از معجم البلدان ).

عردة. [ ع َ دَ ] ( اِخ ) پشته ای است به مطلاء. در اصل آن آبی است از کعب بن عبدبن ابی بکر. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

پشته ایست به مطلائ در اصل آن آبیست از کعب بن عبد بن ابی بکر

پیشنهاد کاربران

بپرس