عردات

لغت نامه دهخدا

عردات. [ ع َ رَ ] ( ع اِ ) ج ِ عردة، بمعنی صلابت و قوت. ( از معجم البلدان ). رجوع به عردة شود.

عردات. [ ع َرَ ] ( اِخ ) وادیی است مر بجیله را. ( منتهی الارب ). وادیی است از آن بنی بجیلة. مسیر آن نصف روزه راه امتداد دارد. بالای آن عقبه تهامه و پایین آن تربة است ومیان یمن و نجد واقع شده است. ( از معجم البلدان ).

پیشنهاد کاربران

بپرس