عربض

لغت نامه دهخدا

عربض. [ ع ِ ب َ ] ( ع ص ) شیر گران جسم تندار. ( منتهی الارب ). شیر گران و بزرگ جثه پهن سینه. عرباض. || درشت و استوار و توانا از مردم و شتر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). عرباض. ( اقرب الموارد ). و رجوع به عرباض شود. || عریض. ( اقرب الموارد ). پهن از هر چه باشد. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس