دیکشنری
مترجم
بپرس
عربده جویی
معنی انگلیسی
:
uproar
,
brannigan
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
عربده جویی. [ ع َ ب َ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) عمل عربده جو. پرخاشجویی. مجادله.
فرهنگ فارسی
۱ - بد خویی . ۲ - بد مستی . ۳ - نعره زنی . ۴ - حقه بازی .
فرهنگ معین
( ~ . ) [ ع - فا. ] (حامص . ) ۱ - داد و فریاد و جار و جنجال راه انداختن . ۲ - بدخویی ، بدمستی .
فرهنگ عمید
۱. بدمستی.
۲. آشوب طلبی.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها