هر آنکه بر رخ منظور ما نظردارد
بترک خویش بگوید که یار عربده جوست.
سعدی.
ز چرخ عربده جویش خدنگ تیر جفانخست در دل مردان هوشیار آید.
سعدی.
نرگسش عربده جوی و لبش افسون کنان نیم شب دوش ببالین من آمد بنشست.
حافظ.
روزگاری من و دل ساکن کوئی بودیم ساکن کوی بت عربده جوئی بودیم.
وحشی.