عربد
لغت نامه دهخدا
عربد. [ ع ِ ب ِ ] ( ع اِ ) مار. || ( ص ) زمین درشت. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
عربد. [ ع ُرَ ب ِ ] ( ع ص ) عُرَبِدَة. عُبْرُد. عُبَرِد. عُبارِد. جاریةٌ عُرَبِد؛ دختر سپیدرنگ ، تازه بدن نازک و لرزان اندام. ( از منتهی الارب ، ذیل ماده «ع ب ر د» ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید