عراک. [ ع َ ] ( ع مص ) حائض گردیدن. ( منتهی الارب ).
عراک. [ ع َرْ را ] ( ع ص ) سخت مالنده و گوشمال دهنده. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ). || کارزارکننده. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) :
هست شعرم بلند بی دعوی
شاعرم بذله سنج نی عراک.
طالب آملی ( از آنندراج ).