عراز
لغت نامه دهخدا
عراز. [ ع ِ ] ( ع مص ) معارزة. با همدیگر ستیهیدن. || دور دور یک جانب بودن. || خلاف کردن و با هم خشم گرفتن. || گرفته و ترنجیده گردیدن. ( ناظم الاطباء ).
عراز. [ع ِ ] ( ع اِ ) شیر بیشه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید