عذی

لغت نامه دهخدا

عذی. [ ع َ / ع ِذْی ْ ] ( ع اِ ) کشت دشتی که از باران آب خورد. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || هر شهر که شوره ندارد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

عذی. [ ع ِ ] ( اِخ ) نام جایی است. ( منتهی الارب ). لیث گوید: موضعی است به بادیه و نام است محلی را که در زمستان و تابستان در آن گیاه روید بدون آب. ازهری گوید: موضعی است به بادیه. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

نام جایی است لیث گوید : موضعی است ببادیه و نام است محلی را که در زمستان و تابستان در آن گیاه روید بدون آب ازهری گوید : موضعی است ببادیه

پیشنهاد کاربران

الطیب :
کیف وجدت ما زلت عنه وکیف تجد ما صرت إلیه ألم تکن من الأول فی ظل ظلیل ونسیم علیل وریح بلیل وهواء عذى وماء روی ومهاد وطی وکن کنین ومکان مکین وحصن حصین
یتیمة الدهر - الثعالبی - ج ٣ - الصفحة ١٩٤