عدیده
/~adide/
مترادف عدیده: بسیار، زیاد، عدید، فراوان، کثیر، متعدد، وافر
متضاد عدیده: قلیل
برابر پارسی: پرشمار
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مونث عدید ۱ - شمرده شده . ۲ - بسیار کثیر : دفعات عدیده اشکالات عدیده .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
با واژه , , پرشمار , , موافقم . کاملا فارسی و گویا است.
پرشمار
به معنی لبریز وپر میتوان استفاده کرد