عدوس. [ ع َ ] ( ع ص ) زن دلیر. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || رجل عدوس ؛مرد نیک توانا و قوی بر نیروی و رفتار. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). امراءة عدوس کذلک. || ضبع عدوس ؛ سخت رفتار. ( منتهی الارب ).عدوس. [ ع ُ ] ( ع مص ) به زمین رفتن. ( آنندراج ). رفتن آب در زمین.