[ویکی فقه] "تناقض" مصدر باب "تفاعل" و بمعنی از هم گسیختن و شکستن می باشد، مثل شکستن استخوان و از هم گسیختن ریسمان و تناقض در کلام ، یعنی گفتار ضد ونقیض،
تناقض از دو قضیه تشکیل شده که یکی وجودی و دیگری عدمی است و میان آن دو قضیه نهایت نفرت و عناد وجود دارد، بگونه ای که هیچ گاه با هم جمع نمی شوند و همین طور نبود هر دوی آن ها نیز ممکن نیست، به نوعی که هیچ کدام از آن دو قضیه یا دو شی موجود نباشند.تناقض منحصر در دو قضیه نیست بلکه در مفردات نیز وجود دارد هر چند در نهایت، برگشت مفردات به قضایا می باشد.
معنای نقض در قرآن
مقصود از واژه نقض در قرآن بیش تر نقض معنوی است مانند:«وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الْأَیمانَ بَعْدَ تَوْکیدِها...» «و هنگامی که با خدا عهد بستید، به عهد او وفا کنید! و سوگندها را بعد از محکم ساختن نشکنید، در حالی که خدا را کفیل و ضامن بر (سوگند) خود قرار داده اید، به یقین خداوند از آنچه انجام می دهید، آگاه است!»
← آیه مربوط به عدم تناقض در قرآن
از آنجایی که روحیات هر انسانی دائماً در تغییر است و دائماً با گذشت روز ، ماه و سال ، زبان ، فکر و سخنان انسان ها دگرگون می شود. مخصوصاً اگر کسی در برابر حوادثی بزرگ قرار گرفته باشد، حوادثی که یک انقلاب فکری، فرهنگی ، اجتماعی ، عقیدتی و سیاسی را پایه ریزی کند، او هر قدر بخواهد سخنان خود را یکسان و یکنواخت و بر مبنای افکار و اندیشه اوّلی خود بهینه سازی کند قادر نیست.
← دلیل فوق بشری بودن قرآن
...
تناقض از دو قضیه تشکیل شده که یکی وجودی و دیگری عدمی است و میان آن دو قضیه نهایت نفرت و عناد وجود دارد، بگونه ای که هیچ گاه با هم جمع نمی شوند و همین طور نبود هر دوی آن ها نیز ممکن نیست، به نوعی که هیچ کدام از آن دو قضیه یا دو شی موجود نباشند.تناقض منحصر در دو قضیه نیست بلکه در مفردات نیز وجود دارد هر چند در نهایت، برگشت مفردات به قضایا می باشد.
معنای نقض در قرآن
مقصود از واژه نقض در قرآن بیش تر نقض معنوی است مانند:«وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الْأَیمانَ بَعْدَ تَوْکیدِها...» «و هنگامی که با خدا عهد بستید، به عهد او وفا کنید! و سوگندها را بعد از محکم ساختن نشکنید، در حالی که خدا را کفیل و ضامن بر (سوگند) خود قرار داده اید، به یقین خداوند از آنچه انجام می دهید، آگاه است!»
← آیه مربوط به عدم تناقض در قرآن
از آنجایی که روحیات هر انسانی دائماً در تغییر است و دائماً با گذشت روز ، ماه و سال ، زبان ، فکر و سخنان انسان ها دگرگون می شود. مخصوصاً اگر کسی در برابر حوادثی بزرگ قرار گرفته باشد، حوادثی که یک انقلاب فکری، فرهنگی ، اجتماعی ، عقیدتی و سیاسی را پایه ریزی کند، او هر قدر بخواهد سخنان خود را یکسان و یکنواخت و بر مبنای افکار و اندیشه اوّلی خود بهینه سازی کند قادر نیست.
← دلیل فوق بشری بودن قرآن
...
wikifeqh: عدم_تناقض