عدل ورز. [ ع َ وَ ] ( نف مرکب ) دادگر. عادل : بر هر دو روی سکه ایام ، نام توخاقان عدل ورز و هنرپرورآمده.خاقانی.عدل ورزا خسروا پیوند عمرت باد عدل کز جهان عدل است و بس کو را مُعَمَّر ساختند.خاقانی.