عدرئیل

لغت نامه دهخدا

عدرئیل. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) ( به عبری مواشی خدا ) پسر برذلی که میرآب دختر شاول را که قبل از این بدارد وعده شده بود به حباله نکاح خود درآورد و عدرئیل از وی پنج پسر داشت. اینان به جبعونیان تسلیم شدند تا به قصاص ظلمی که شاؤل جد ایشان به اهالی جبعونیان کرده بود در حضورخداوند کشته شوند. ( قاموس کتاب مقدس ). || شوهر میرب دخت بکر شاؤل بود. ( قاموس کتاب مقدس ).

فرهنگ فارسی

پسر بزدلی که میر آب دختر شاول را که قبل از این بدارد وعده شده بود بحباله نکاح خود در آورد کتاب اول موئیل ۱۹ : ۱۸ و عدرئیل از وی پنج پسر داشت اینان به جبعونیان تسلیم شدند تا بقصاص ظلمی که شاول جد ایشان باهالی جبعونیان کرده بود در حضور خداوند کشته شوند

پیشنهاد کاربران

بپرس