عدات

لغت نامه دهخدا

عدات. [ ع ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِعادی. عداة. دشمنان. رجوع به عداة شود :
انبیا را امتحان کرده عدات
تا شده ظاهر ازیشان معجزات.
مولوی.

عداة. [ ع ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ عادی. عدات. دشمنان.

فرهنگ فارسی

دشمنان، جمع عادی
( صفت اسم ) جمع عادی دشمنان .

فرهنگ معین

(عُ ) [ ع . عداة ] (ص . اِ. ) جِ عادی ، دشمنان .

فرهنگ عمید

= عادی
عداد
* در عدادِ: در شمارِ، در ردیفِ.

پیشنهاد کاربران

اعداد
جمع عده
دشمنان
انبیا را امتحان کرده عدات
تا شده ظاهر ازیشان معجزات
✏ �مولانا�

بپرس