عداء

لغت نامه دهخدا

عداء. [ ع َ ] ( ع مص ) درگذشتن از حد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از مهذب الاسماء ). || ستم کردن بر کسی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( اِمص ) دوری. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( قطرالمحیط ). || ( اِ ) کاری که بازگرداند ترا از چیزی. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || الطلق الواحد. ( از اقرب الموارد ). || درازی و پهنای چیزی و حد نهایت آن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

عداء. [ ع ِ ] ( ع اِ ) سنگی نازک که بدان چیزی را بپوشانند. ( از اقرب الموارد ) ( قطرالمحیط ). در محیط المحیط عِدو را بدین معنی نوشته و گوید جمع آن عِداء است و ذیل عِدی نویسد: سنگی است رقیق که بدان چیزی را پوشانند. || ( مص ) خصومت کردن با کسی و دشمن او شدن. ( اقرب الموارد ). || پی یکدیگر زدن. || پی یکدیگر زدن و انداختن دو شکار را در یک تک. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس