عجولانه

/~ajulAne/

مترادف عجولانه: بی صبرانه، شتاب آلود، شتاب آمیز، معجلانه

متضاد عجولانه: صبورانه

برابر پارسی: شتابان، سراسیمه، شتابزده

معنی انگلیسی:
hurried, hurriedly, precipitately, rashly, pell-mell, hasty, precipitate, rash, summarily, summary, thoughtless, whirlwind, snap

فرهنگ فارسی

مانند عجولان بشتاب : عجولانه کارها را انجام داد و رفت .

فرهنگ عمید

باشتاب و سرعت، مانند عجولان.

مترادف ها

hastily (قید)
با عجله، باشتاب، سردستی، عجولانه

hurriedly (قید)
عجولانه، عاجلانه

پیشنهاد کاربران

تکانشی
تکانشی، گفتار، رفتار یا واکنشی عجولانه و ناگهانی ست که بی اندیشه و سنجش انجام پذیرد.

بپرس