عجس
لغت نامه دهخدا
عجس. [ ع َ / ع ُ / ع ِ ] ( ع اِ ) قبضه کمان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || پاره ای از میانه شب یا آخر شب یا پاره ای از شب . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
عجس. [ ع َج ْ ج َ ] ( اِخ ) دهی است به مغرب. سمعانی گوید: دهی است از دهات عسقلان که عسقلانی بدان منسوب است. ( معجم البلدان ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید