عجزاء

لغت نامه دهخدا

عجزاء.[ ع َ ] ( ع ص ) زن کلان سرین. مؤنث ِ اَعْجَز. || ( اِخ ) ریگستانی است بلند. || ( ص ، اِ )عقاب کوتاه دم. || عقابی که در دم او پر سفید باشد. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || زنی که کف دست او درشت باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). الشدید دایرة الکف. ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس