عجروف

لغت نامه دهخدا

عجروف. [ ع ُ ] ( ع ص ) ناقه چست سبک. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) جانورکی است. ( منتهی الارب ). جانورکی است درازپا.( اقرب الموارد ). || مورچه درازپا تیزرو.( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). و قیل النمل الطویل الارجل الذی رفعته عن الارض قوائمه. ( اقرب الموارد ). || گنده پیر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس