عجد
لغت نامه دهخدا
عجد. [ ع ُ ] ( ع اِ ) مویز یا میوه ای که به مویز ماند. || دانه انگور. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
عجد. [ ع َ ج َ ] ( ع اِ ) ج ِ عجدة. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به عجدة شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید