مرغ رنگین عجل:
گویند مردی در صحرا می رفت.
مرغی رنگین دید.
خواست که آن مرغ بگیرد.
مرغ برخاست.
از پس وی می رفت و مرغ می پرید تا در چاهی رفت.
مرد جامه کند و در چاه رفت.
مرغ را ندید. برآمد.
... [مشاهده متن کامل]
جامه ی وی برده بودند.
در شهر درآمد؛ برهنه.
در خرابه ای رفت.
رزمه ای دید. برداشت. قبا و کلاهی نیکو دید.
گفت: این از کرامات است.
و آن را درپوشید.
بیرون آمد.
وی را بگرفتند و گفتند این جامه ی ملک است، از وی بدزدیده ای.
جامه برکندند و وی را به دار آویختند.
از کتاب ( عجایب نامه ) اثر ( محمدابن محمود همدانی ) ، نیمه ی دوم قرن ششم هجری
پیرایه یغمایی
گویند مردی در صحرا می رفت.
مرغی رنگین دید.
خواست که آن مرغ بگیرد.
مرغ برخاست.
از پس وی می رفت و مرغ می پرید تا در چاهی رفت.
مرد جامه کند و در چاه رفت.
مرغ را ندید. برآمد.
... [مشاهده متن کامل]
جامه ی وی برده بودند.
در شهر درآمد؛ برهنه.
در خرابه ای رفت.
رزمه ای دید. برداشت. قبا و کلاهی نیکو دید.
گفت: این از کرامات است.
و آن را درپوشید.
بیرون آمد.
وی را بگرفتند و گفتند این جامه ی ملک است، از وی بدزدیده ای.
جامه برکندند و وی را به دار آویختند.
از کتاب ( عجایب نامه ) اثر ( محمدابن محمود همدانی ) ، نیمه ی دوم قرن ششم هجری
پیرایه یغمایی
کتاب ( عجایب نامه ) یا ( عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات ) اثر جالبی از ( محمدابن محمود همدانی ) است که در نیمه ی دوم قرن ششم هجری قمری نوشته شده.
نثر این کتاب بسیار ساده و بی تکلف است . نویسنده، این کتاب را ( جام گیتی نمای ) نامید و آن را آیینه ای دانست که تمامی عجایب عالم را به خواننده نشان می دهد.
... [مشاهده متن کامل]
جا دارد که به دوست داران تاریخ و ادبیات کهن ایران خاطر نشان شود که این کتاب با ویرایش ( جعفر مدرس صادقی ) در مهر 1375 باز چاپ شد و در تیرماه 1402 به چاپ دوم رسید
پیرایه یغمایی
نثر این کتاب بسیار ساده و بی تکلف است . نویسنده، این کتاب را ( جام گیتی نمای ) نامید و آن را آیینه ای دانست که تمامی عجایب عالم را به خواننده نشان می دهد.
... [مشاهده متن کامل]
جا دارد که به دوست داران تاریخ و ادبیات کهن ایران خاطر نشان شود که این کتاب با ویرایش ( جعفر مدرس صادقی ) در مهر 1375 باز چاپ شد و در تیرماه 1402 به چاپ دوم رسید
پیرایه یغمایی
عجایب نامه
آثار شفاهی و نوشتاری ایرانی، آکنده از خیال پردازی و خلق تصاویر غریب متعلّق به موجودات یا اشیای گوناگون است. مثل : غول چراغ جادو، قالیچه ی پرنده. خلق این تصاویر منجر به زایش سنّت ویژه ای شد که به عجایب نامه نویسی معروف است و به مدّت پنج قرن، تجربه ای برای نویسندگان ایرانی بود. در این متون برای نخستین بار موجودات غریبی ظاهر شدند که نشانه ی آن ها در هیچ کتاب دیگری دیده نشده بود. نقطه ی اوج خیال پردازی ایرانی را در قصّه های هزار و یک شب می بینیم .
... [مشاهده متن کامل]
آن چه که امروزه " ادبیات شگرف یا فانتزی " ( fantastic or fantasy literature ) نامیده می شود، تنها در قرن بیستم بیان تئوریک به خود گرفت و منتقدان و نویسندگان بزرگی سعی کردند تا جنبه های نظری و تئوریک این ادبیات را قوّت ببخشند. افرادی چون : رزماری جکسون ( Rosemary Jackson ) ، کریستین بروک رُز ( Christine Srook - Rose ) ، برایان مک هیل ( Brian McHale ) و به ویژه تزوتان تودوروف ( Tzvetan Todorov ) نویسنده ی بلغاری که کتاب مهمّ " پیش درآمدی بر ادبیات شگرف " را نوشت. او در این کتاب به تحلیل همه جانبه ی ادبیات شگرف پرداخت و در کنار ادبیات شگرف معاصر، به روایت های شرقی، به ویژه " قصّه های هزار و یک شب " توجّه بسیار داشت. او داستان " مسخ " فرانتس کافکا را طلایه دار ادبیات فانتزی قرن بیستم می داند. مک هیل نیز آثار نویسندگانی چون " خورخه لوئیس بورخس، دونالد بارتلمی، توماس پینچون، ریچارد براتیگان، ایتالو کالوینو، موریس بلانشو، جان بارت، ویلیام کاس، خولیو کورتاسار" و. . . را در زمره ی بهترین آثار فانتزی پست مدرن می داند.
خیال پردازی مرز و محدوده ای ندارد. مختص به مردمان پیشین نیست. انسان های معاصر هم عادت به زیستن در چنین عرصه ای دارند. تنها تفاوت خیال پردازی دیروز و امروز، دگرگونی های هستی شناختی است. تردیدی مطلق با رهیافتی معرفت شناسانه، اساس ادبیات شگرف است. این تردید بر سر توجیه طبیعی یا فراطبیعی رخدادهاست که در مرتبه ی اوّل به شخصیت داستانی و بعد به خواننده دست می دهد. جهانی که در آن پدیدارها و موجودات فراطبیعی حضور دارند، همانی است که در همسایگی جهان هر روزه ی ما است که قلمرو تردید به حساب می آید. و عجایب نامه های ایرانی، عرصه ی گسترده ی حضور این موجودات خیالی و فراطبیعی است. در کتاب " عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات " از محمّد بن احمد طوسی می خوانیم :
" گویند که در حدود مغرب حیوانی است. چون آفتاب برآید، حالی بچّه بزاید و بچّه را در آفتاب نهد. به یک روز بزرگ گردد. چون آفتاب فرو رود، بمیرد و بچّه آبستن گردد. دیگر روز که آفتاب برآید، بمیرد وعمر وی یک شب و دو روز بود. "
ادبیات شگرف همواره دارای وجهی گفت و گویی است. داستان واقع گرا، منشی تک صدایی دارد و داستان شگرف، این تک صدایی را به چالش می کشد و در این حالت، نوعی مواجهه ی رودررو بین ممکن و ناممکن، هنجار و فراهنجار، یا امر واقعی و امر شگرف است. هرچند " تردید"، اساس این نوع ادبیات شگرف است، امّا گاهی هیچ تردیدی به شخصیت داستان یا خواننده دست نمی دهد. مثلاً در داستان " مسخ " کافکا، گرگوارسامسا صبح که از خواب بیدار می شود، می بیند به حشره ای تبدیل شده است ؛ امّا روند حشره شدن او در داستان به گونه ای است که همه چیز طبیعی است و هیچ نقطه ی تردیدی برای شخصیت یا خواننده باقی نمی گذارد. در کنار تردید خواننده در مواجهه با پدیده ها و رخدادهای فراطبیعی، مقاومت او بر سر نپذیرفتن این فراهنجارها هم وجود دارد. در کتاب میخائیل بولگاکف، " مرشد و مارگریتا "، وقتی که شیطان در لوای یک سایه ی جادویی به مسکو حمله می برد، مسئولان شهر تلاش می کنند از راه توجیهات عقلی، جادوگری های شیطان را بی اثر و خنثی سازند. و این امر در نوع خود، مقاومت شخصیت های داستان – و به دنبال آن خواننده ی متن – بر نپذیرفتن این رخدادها و وضعیت های فراطبیعی است.
آغاز پیدایش سنّت عجایب نامه نویسی
قزوینی در مقدّمه ی اوّل کتاب خود، عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات، در مورد واژه ی " تعجّب " می نویسد : " قالَ الحکماء: التعجّبُ حیره الانسان لقصوره عن معرفه سبب الشئُ او عن معرفه کیفیه تأثیر سَبَبِ لَشَّئ فیه. " یعنی : " تعجّب حیرتی است که بر انسان عارض می شود به واسطه ی آن که چیزی بیند که سبب آن را نداند. در شگفت می ماند از آن چیز، قبل از آن که سبب آن دانسته باشد. " از سویی دیگر قزوینی امر غریب را هم برای ما تعریف می کند : " امری باشد که مثل آن کم واقع شود و مخالف عادات بود. یا تأثیر نفوس باشد یا تأثیر اجرام عنصری. " او امور و پدیده هایی مانند رعد و برق، باران، برف، ستاره، ابر، زنبور عسل و. . . را جزو "عجایب" و معجزات پیامبران، اخبار کاهنان، پدیدار شدن آتش در آسمان، افتادن پاره ای آهن از آسمان یا تولّد حیوانات عجیب الشکل را هم از جمله ی "غرایب" می داند .
عجایب، پدیده ها و امور پیش بینی ناپذیر و نامعمول هستند که از یک سواز ذهنیت یونانی ( ارسطویی ) و از سوی دیگر از تصوّرات انجیلی شرقی نشأت گرفته اند. با این حال خاستگاه عجایب نامه ها را در اسلام هم می توان جست و جو کرد. اسلام تداول دهنده ی سنّتی کلاسیک است که در شرق فرمول بندی شده بود. کلمه ی " عجایب " و مشتقات آن در قرآن هم آمده است. عجایب خلقت خدا. البتّه اشارات قرآن به پدیده های شگفت انگیز، کارکردی اخلاقی دارند و ذکر عجایب در این کتاب، برای آن است تا مخاطب به تفکّر در آفرینش و صنع خداوند بپردازد. کرامرز در مقاله ی مهم خود در دایره المعارف اسلام که یگانه مقاله ی مدوّن در باره ی عجایب نامه ها محسوب می شود ، عجایب را داستان پردازی ناموجّه صِرف نمی داند، بلکه عقیده دارد این پدیده ها اغلب مبتنی بر مشاهدات دقیق و جزئی نگرانه ی طبیعت هستند .
پرداختن به شگفتی های جهان، پیش از آن که قالب عجایب نامه ای بگیرد، در رسالات و کتاب های جغرافیایی دیده می شود. تنها در قرن پنجم هجری . . .
آثار شفاهی و نوشتاری ایرانی، آکنده از خیال پردازی و خلق تصاویر غریب متعلّق به موجودات یا اشیای گوناگون است. مثل : غول چراغ جادو، قالیچه ی پرنده. خلق این تصاویر منجر به زایش سنّت ویژه ای شد که به عجایب نامه نویسی معروف است و به مدّت پنج قرن، تجربه ای برای نویسندگان ایرانی بود. در این متون برای نخستین بار موجودات غریبی ظاهر شدند که نشانه ی آن ها در هیچ کتاب دیگری دیده نشده بود. نقطه ی اوج خیال پردازی ایرانی را در قصّه های هزار و یک شب می بینیم .
... [مشاهده متن کامل]
آن چه که امروزه " ادبیات شگرف یا فانتزی " ( fantastic or fantasy literature ) نامیده می شود، تنها در قرن بیستم بیان تئوریک به خود گرفت و منتقدان و نویسندگان بزرگی سعی کردند تا جنبه های نظری و تئوریک این ادبیات را قوّت ببخشند. افرادی چون : رزماری جکسون ( Rosemary Jackson ) ، کریستین بروک رُز ( Christine Srook - Rose ) ، برایان مک هیل ( Brian McHale ) و به ویژه تزوتان تودوروف ( Tzvetan Todorov ) نویسنده ی بلغاری که کتاب مهمّ " پیش درآمدی بر ادبیات شگرف " را نوشت. او در این کتاب به تحلیل همه جانبه ی ادبیات شگرف پرداخت و در کنار ادبیات شگرف معاصر، به روایت های شرقی، به ویژه " قصّه های هزار و یک شب " توجّه بسیار داشت. او داستان " مسخ " فرانتس کافکا را طلایه دار ادبیات فانتزی قرن بیستم می داند. مک هیل نیز آثار نویسندگانی چون " خورخه لوئیس بورخس، دونالد بارتلمی، توماس پینچون، ریچارد براتیگان، ایتالو کالوینو، موریس بلانشو، جان بارت، ویلیام کاس، خولیو کورتاسار" و. . . را در زمره ی بهترین آثار فانتزی پست مدرن می داند.
خیال پردازی مرز و محدوده ای ندارد. مختص به مردمان پیشین نیست. انسان های معاصر هم عادت به زیستن در چنین عرصه ای دارند. تنها تفاوت خیال پردازی دیروز و امروز، دگرگونی های هستی شناختی است. تردیدی مطلق با رهیافتی معرفت شناسانه، اساس ادبیات شگرف است. این تردید بر سر توجیه طبیعی یا فراطبیعی رخدادهاست که در مرتبه ی اوّل به شخصیت داستانی و بعد به خواننده دست می دهد. جهانی که در آن پدیدارها و موجودات فراطبیعی حضور دارند، همانی است که در همسایگی جهان هر روزه ی ما است که قلمرو تردید به حساب می آید. و عجایب نامه های ایرانی، عرصه ی گسترده ی حضور این موجودات خیالی و فراطبیعی است. در کتاب " عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات " از محمّد بن احمد طوسی می خوانیم :
" گویند که در حدود مغرب حیوانی است. چون آفتاب برآید، حالی بچّه بزاید و بچّه را در آفتاب نهد. به یک روز بزرگ گردد. چون آفتاب فرو رود، بمیرد و بچّه آبستن گردد. دیگر روز که آفتاب برآید، بمیرد وعمر وی یک شب و دو روز بود. "
ادبیات شگرف همواره دارای وجهی گفت و گویی است. داستان واقع گرا، منشی تک صدایی دارد و داستان شگرف، این تک صدایی را به چالش می کشد و در این حالت، نوعی مواجهه ی رودررو بین ممکن و ناممکن، هنجار و فراهنجار، یا امر واقعی و امر شگرف است. هرچند " تردید"، اساس این نوع ادبیات شگرف است، امّا گاهی هیچ تردیدی به شخصیت داستان یا خواننده دست نمی دهد. مثلاً در داستان " مسخ " کافکا، گرگوارسامسا صبح که از خواب بیدار می شود، می بیند به حشره ای تبدیل شده است ؛ امّا روند حشره شدن او در داستان به گونه ای است که همه چیز طبیعی است و هیچ نقطه ی تردیدی برای شخصیت یا خواننده باقی نمی گذارد. در کنار تردید خواننده در مواجهه با پدیده ها و رخدادهای فراطبیعی، مقاومت او بر سر نپذیرفتن این فراهنجارها هم وجود دارد. در کتاب میخائیل بولگاکف، " مرشد و مارگریتا "، وقتی که شیطان در لوای یک سایه ی جادویی به مسکو حمله می برد، مسئولان شهر تلاش می کنند از راه توجیهات عقلی، جادوگری های شیطان را بی اثر و خنثی سازند. و این امر در نوع خود، مقاومت شخصیت های داستان – و به دنبال آن خواننده ی متن – بر نپذیرفتن این رخدادها و وضعیت های فراطبیعی است.
آغاز پیدایش سنّت عجایب نامه نویسی
قزوینی در مقدّمه ی اوّل کتاب خود، عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات، در مورد واژه ی " تعجّب " می نویسد : " قالَ الحکماء: التعجّبُ حیره الانسان لقصوره عن معرفه سبب الشئُ او عن معرفه کیفیه تأثیر سَبَبِ لَشَّئ فیه. " یعنی : " تعجّب حیرتی است که بر انسان عارض می شود به واسطه ی آن که چیزی بیند که سبب آن را نداند. در شگفت می ماند از آن چیز، قبل از آن که سبب آن دانسته باشد. " از سویی دیگر قزوینی امر غریب را هم برای ما تعریف می کند : " امری باشد که مثل آن کم واقع شود و مخالف عادات بود. یا تأثیر نفوس باشد یا تأثیر اجرام عنصری. " او امور و پدیده هایی مانند رعد و برق، باران، برف، ستاره، ابر، زنبور عسل و. . . را جزو "عجایب" و معجزات پیامبران، اخبار کاهنان، پدیدار شدن آتش در آسمان، افتادن پاره ای آهن از آسمان یا تولّد حیوانات عجیب الشکل را هم از جمله ی "غرایب" می داند .
عجایب، پدیده ها و امور پیش بینی ناپذیر و نامعمول هستند که از یک سواز ذهنیت یونانی ( ارسطویی ) و از سوی دیگر از تصوّرات انجیلی شرقی نشأت گرفته اند. با این حال خاستگاه عجایب نامه ها را در اسلام هم می توان جست و جو کرد. اسلام تداول دهنده ی سنّتی کلاسیک است که در شرق فرمول بندی شده بود. کلمه ی " عجایب " و مشتقات آن در قرآن هم آمده است. عجایب خلقت خدا. البتّه اشارات قرآن به پدیده های شگفت انگیز، کارکردی اخلاقی دارند و ذکر عجایب در این کتاب، برای آن است تا مخاطب به تفکّر در آفرینش و صنع خداوند بپردازد. کرامرز در مقاله ی مهم خود در دایره المعارف اسلام که یگانه مقاله ی مدوّن در باره ی عجایب نامه ها محسوب می شود ، عجایب را داستان پردازی ناموجّه صِرف نمی داند، بلکه عقیده دارد این پدیده ها اغلب مبتنی بر مشاهدات دقیق و جزئی نگرانه ی طبیعت هستند .
پرداختن به شگفتی های جهان، پیش از آن که قالب عجایب نامه ای بگیرد، در رسالات و کتاب های جغرافیایی دیده می شود. تنها در قرن پنجم هجری . . .