عجائز

لغت نامه دهخدا

عجائز. [ ع َ ءِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ عجوز. زنان پیر. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). عجایز. رجوع به عجوز شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - زن پیر پیرزن زن کلانسال جمع عجائز ( عجایز ) . ۲ - بردالعجوز .
شیر خفته

پیشنهاد کاربران

بپرس