عثول

لغت نامه دهخدا

عثول. [ ع َ ] ( ع ص ) گول. ( منتهی الارب ). احمق. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) خرمابن سطبر تنه درشت. ( آنندراج ). النخلة الجافیة الغلیظة. ( اقرب الموارد ).

عثول. [ ع ِث ْ وَ ل ل ] ( ع ص ) مرد گنگلاج فروهشته گوشت. || مرد بسیارموی سرو بدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || سطبر و درشت از مردان. || لحیة عثولة؛ ریش بزرگ انبوه موی. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس