عثواء. [ع َث ْ ] ( ع ص ) عجول. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) کفتار. ( منتهی الارب ). کفتار بخاطر موی فراوان آن. || ( ص ) گنده پیر. ( منتهی الارب ) : در دیده ناقص خردان که نظر جز به عیوب نمی گمارند أقبح من... دلال العثواء بود. ( دره نادره ص 53 ).