عثعث

لغت نامه دهخدا

عثعث. [ ع َ ع َ ] ( ع اِ ) فساد. ( اقرب الموارد ). تباهی و فساد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || نرم از سرین و از زمین. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || پشته بی گیاه. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || نام سرودگوی.( منتهی الارب ). || خاک. ( اقرب الموارد ). ج ، عثاعث. || ( اِمص ) سختی. ( منتهی الارب ).

عثعث. [ ع َ ع َ ] ( اِخ ) کوهی است به مدینه بنام سُلَیع که بر آن خانه های اسلم بن اقصی است.

فرهنگ فارسی

کوهی است بمدینه بنام سلیع که بر آن خانه های اسلم بن اقصی است

پیشنهاد کاربران

بپرس