عثعث. [ ع َ ع َ ] ( ع اِ ) فساد. ( اقرب الموارد ). تباهی و فساد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || نرم از سرین و از زمین. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || پشته بی گیاه. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || نام سرودگوی.( منتهی الارب ). || خاک. ( اقرب الموارد ). ج ، عثاعث. || ( اِمص ) سختی. ( منتهی الارب ).عثعث. [ ع َ ع َ ] ( اِخ ) کوهی است به مدینه بنام سُلَیع که بر آن خانه های اسلم بن اقصی است.