عتو

لغت نامه دهخدا

عتو. [ ع ُ ت ُوو ] ( ع مص ) بزرگ منشی نمودن و از حد درگذشتن. ( اقرب الموارد ) ( لسان العرب ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || به غایت پیری رسیدن. ( ترجمان علامه ). || سرکشی کردن. ( لسان العرب ) ( منتهی الارب ). نافرمانی. ( تاج المصادر ).

فرهنگ فارسی

بزرگ منشی نمودن و از حد درگذشتن بغایت پیری رسیدن

فرهنگ عمید

۱. تکبر کردن.
۲. از حد درگذشتن.
۳. ستم کردن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عَاتِیَةٍ: طغیان کننده (از مصدر عتو به معنای طغیان و سرپیچی از اطاعت و ناسازگاری است )
ریشه کلمه:
عتو (۱۰ بار)

«عُتُوّ» (بر وزن غُلُوّ) به معنای خودداری از اطاعت و سرپیچی از فرمان توأم با عناد و لجاج است.

پیشنهاد کاربران

عَتَو: تکبّر مختوم به سرکشی را گویند. "وَ عَتَوْا عُتُوًّا کَبِیراً" انسان متکبر از تکبّر به کسی سلام نمی دهد ولی در عین حال به کسی هم ضرر نمی رساند. عَتَوْ انسان متکبّر سرکش است. مانند لات های یک محل
...
[مشاهده متن کامل]
که هم متکبّر هستند و هم مثل فرعون به زور از مردم می خواهند در برابر آنان تعظیم کنند. "بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عَاتِیَةٍ" باد سرکشی که در برابر هیچ مانعی بر نمی گشت و همه موانع را به آسمان می برد و تسلیم نمی شد. تعبیرِ "و الْکِبَرِ عِتِیًّا" اشاره به بدبختی و ناتوانی انسان در سن پیری دارد که جسم انسان سرکش می شود و در برابر صاحب اش سرکشی می کند. مثال، وقتی می خواهد از زمین برخیزد زانوان سرکشی می کند.

کلمه ( عتو ) به معنای زیاده روی در معصیت است .
شاهنامه یا کلیله پیش تو
همچنان باشد که قرآن از عتو
مثنوی معنوی، دفتر چهارم، بخش ۱۳۱، بیت ۳۴۶۴
عتو به معنی کاری است که از عهده اراده انسان خارج شده است
لجّوا فی عتو یعنی این گمان را از سر خود بیرون کرده اند که بتوانند برگردند به مرز غیر قابل برگشت رسیده اند
برای ریح عاتیه نیز سببی برای حفاظت نیست
پیری به زبان زکریا به همین مضمون آمده است
معنای کلی:از مرز مخصوص چیزی گذشتن

بپرس