عته

لغت نامه دهخدا

عته. [ ع َ / ع ُت ْه ْ ] ( ع مص ) سبک عقل شدن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || کم عقل شدن. ( منتهی الارب ). || فاقد خرد گشتن. ( اقرب الموارد ). || مدهوش گشتن. ( منتهی الارب ). و گفته اند مدهوش شدن از جز دیوانگی. ( اقرب الموارد ). معتوه شدن. || رفتن خرد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر ). || آزمند علم گردیدن. ( اقرب الموارد ) ( لسان العرب ) ( منتهی الارب ). || حریص شدن بر اذیت کسی. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || حریص شدن بر حکایت و تقلید کردن کلام کسی. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || در اصطلاح علمای اصول عبارت است از اختلال در عقل بنحوی که گفتار صاحب آن بر یک سیاق نباشد گاه سخنان او بر روش سخنان دانایان و گاه بر طریق گفتار دیوانگان باشد. ( از کشاف ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) دلشدگی بیعقلی ٠

فرهنگ معین

(عَ تَ ) [ ع . ] (اِمص . )بی خردی ، سبک سری .

فرهنگ عمید

ناقص عقل شدن، کم عقل شدن.

پیشنهاد کاربران

ناقص العقل شدن ، کم عقل شدن.
یعنی عقلی که داریم رو از دست بدیم، نه آنکه از اول نداشته باشیم، که در آن صورت می شود "جنون".

بپرس