عتله
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
( عتلة ) عتلة. [ ع َ ت َ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) کلوخ کلان که از زمین برکنده باشند. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . || آهنی است مانند سر تبر. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) . || چوب دستی بزرگ از آهن سرپهن که بدان دیوار بشکنند. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . || برمای درودگران. تیشه چوب کاو. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) . عمود آهنین درودگر و چوب کاو و چوب سوراخ کن. ( شرح قاموس ) . عمود آهنین. ( مهذب الاسماء ) . || شتر ماده که هرگز آبستن نشود. || چوب دستی سطبر درشت. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . || کمان فارسی. ج ، عَتَل. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ) .
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا