عتد

لغت نامه دهخدا

عتد. [ ع َ ت َ ] ( ع ص ) فرس عتد؛ اسب آماده رفتن. || اسب توانای تمام اندام. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

عتد. [ ع َ ت ِ ] ( ع ص ) رجوع به عَتَد شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱۶(بار)
عتاد به معنی آماده شدن است «عتدالشی‏ء عتادةً و عتاداً: تهیّأ». اعتاد: آماده کردن . برای آنها پشتی آماده کرد. . عتید: آماده. حاضر. ایضاً حاضر شده به معنی فاعل و مفعول هر دو آمده است . کلمه‏ای تلفّظ نکند مگر آنکه در نزدش مراقبی آماده هست که سخن او را بنویسد. .

پیشنهاد کاربران

عَتَدَ: بهره بردن و استفاده از چیزی که در دسترس است گویند. مثال اگر ناهار را از رستوران حاضری بخریم واژه أَعْتَد باید به کار بریم. "إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالًا وَ سَعِیراً" یعنی
...
[مشاهده متن کامل]
اسباب مجازات کافران در دسترس است. مُعْتَد یعنی کسی که در زمان کار خیر، نه گفتن او در دسترس اوست و بدون تفکر و فرصت برای شنیدن حاجت کسی که شاید بتواند انجام اش دهد نه می گوید. عادت از "عَتَد" است چون کسی که عادت به کاری دارد بدون اندیشه و تفکر تسلیم انجام آن فعل است.