عتب
لغت نامه دهخدا
عتب. [ ع َ ت َ] ( ع ص ، اِ ) کار کریه و ناخوش. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || سختی ؛ یقال ما فی هذا الامر رتب ولا عتب ؛ ای شدة. ( منتهی الارب ). || میان انگشت سبابه و وسطی یا میانه وسطی و بنصر. || چوبهای پهن که بر عود نهند تا تارهای عود را بدان دراز کشند. || درشتی زمین. || تباهی. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
عتب. [ ع ِ ] ( ع ص ) بسیار خشم گیرنده. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی لَا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ: نه از آنان می خواهند که عذر خواهی کنند (عتب به معنای غضب و حزن است ، وقتی گفته میشود : فلانی بر فلانی عتب کرد معنایش این است که غم او را خورد ، و اگر برگردد و دلجوئیش کند میگویند عاتبه ، و اسم این ماده عتبی است ، یعنی برگشتن معتوب علیه به چیزی که مای...
معنی یَسْتَعْتِبُواْ: که عذر خواهی کنند (عتب به معنای غضب و حزن است ، وقتی گفته میشود : فلانی بر فلانی عتب کرد معنایش این است که غم او را خورد ، و اگر برگردد و دلجوئیش کند میگویند عاتبه ، و اسم این ماده عتبی است ، یعنی برگشتن معتوب علیه به چیزی که مایه رضایت عاتب باشد ، و...
تکرار در قرآن: ۵(بار)
معنی یَسْتَعْتِبُواْ: که عذر خواهی کنند (عتب به معنای غضب و حزن است ، وقتی گفته میشود : فلانی بر فلانی عتب کرد معنایش این است که غم او را خورد ، و اگر برگردد و دلجوئیش کند میگویند عاتبه ، و اسم این ماده عتبی است ، یعنی برگشتن معتوب علیه به چیزی که مایه رضایت عاتب باشد ، و...
تکرار در قرآن: ۵(بار)
wikialkb: ریشه_عتب
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید