لغت نامه دهخدا
مترادف ها
کش رفتن، تاریک کردن، تیره کردن، افسرده شدن، عبوس بودن، دلتنگ بودن، ابری بودن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
طاق ابرو ناگشادن ؛ کنایه از اخم کردن و عبوس بودن :
بس است این طاق ابرو ناگشادن
بطاقی با نطاقی وانهادن.
نظامی.
بس است این طاق ابرو ناگشادن
بطاقی با نطاقی وانهادن.
نظامی.