دیکشنری
مترجم
بپرس
عبوری
دنبال کنید
واژه نامه بختیاریکا
رَو کُنی
پیشنهاد کاربران
مؤقتی، گذرا ؛عبوری؛ ترانزیت transit
transit refugee camp
خانهء مؤقتی
+ عکس و لینک