عبله
لغت نامه دهخدا
عبلة. [ ع َ ل َ ] ( اِخ ) بنت عبید. از تمیم مادری جاهلی است. زن عبدشمس بن عبدمناف قرشی بود و فرزندان عبدشمس از این زن اند. و آنها را عَبَلات گویند. و آنان سه بطن اند: امیه ، عبدامیه ، نوفل. ( از الاعلام زرکلی ).
عبلة. [ ع َ ل َ ] ( اِخ ) قلعه ای است بین دو همسایه غرناطه و مریه. ( از معجم البلدان ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید