[ویکی الکتاب] معنی
عَبْقَرِیٍّ: جامههای بافته از مخلوط پشم و نخ (و به گفته جمعی دیگر به معنای دیبا است یاجامههای بافت حیره ، ویانوعی جامه به نام طنفسه )
ریشه کلمه:
عبقر (۱ بار)
«عَبْقَرِی» در اصل به معنای «هر موجود بی نظیر یا کم نظیر» است، و لذا به دانشمندانی که وجود آنها در میان مردم نادر است «عباقرة» می گویند.
بسیاری معتقدند: کلمه «عبقر» در آغاز اسمی بوده که، عرب برای «شهر پریان» انتخاب کرده بود، و از آنجا که این شهر، موضوع ناشناخته و نادری بوده، هر موضوع بی نظیر را به آن نسبت داده، «عبقری» می گویند.
بعضی نیز گفته اند: «عبقر» شهری بود که بهترین پارچه های ابریشمین را در آن می بافتند. ولی فعلاً، ریشه اصلی متروک شده، و «عبقری» به صورت یک کلمه مستقل به معنای «نادر الوجود» یا «عزیز الوجود» به کار می رود، و با این که مفرد است، گاهی معنای جمعی نیز می دهد (مانند آیه مورد بحث).
. این کلمه بیشتر از یک مورد در قرآن مجید نیامده است، ظهور آیه نشان میدهد که مراد از آن بساط و بالش به خصوصی است. در مجمع فرموده: عبقری بالشهای نیکوست و آن اسم جنس و مفردش عبقّریّه است، ابو عبیده گفته: هر بساط عبقری است و هر آنچه در وصفش مبالغه شود به عبقر نسبت داده شود و آن شهری است که در آن بساطهای نیکو درست میشد. در اقرب از جمله معنای آن گفته: نوعی از بساط فاخر است که در آن رنگها و نقشها باشد. در نهایه، مفردات، صحاح، اقرب و غیره آمده: بزعم عرب عبقر موضعی است برای جنّ هر چیز نادر و کمیاب را بدان نسبت میدهند لبید گفته: وَ مَنْ قادَ مِنْ اِخْوانِهِم وَ بَنیهِمُ کُهُولٌ وَ شُبَّانٌ کَجَنَّةِ عَبْقَرِ «جّنة» در شعر جمع جنّ است ولی بعید است که نظر قرآن روی زعم عرب باشد. معنی آیه چنین میشود: تکیه میکنند به فرشهای سبز و بالشهای مخصوص و نیکو رجوع شود به «رفرف».