[ویکی الکتاب] معنی
عَبَسَ: چهره درهم کشید -اخم کرد - رو ترش کرد (فعل عبس از ماده عبوس به معنای چهره در هم کشیدن و تقطیب چهره است.عبارت "عَبَسَ وَبَسَرَ" یعنی : چهره در هم کشید و اظهار کراهت نمود )
معنی
بَسَرَ: اظهار کراهت کرد - بی میلی و کراهتش را در چهره اش آشکار ساخت (مصدر بسور به معنای بیمیلی و کراهت نمایان از چهره است .عبارت "عَبَسَ وَبَسَرَ" یعنی : چهره در هم کشید و اظهار کراهت نمود )
ریشه کلمه:
عبس (۳ بار)
«عَبَسَ» از مادّه «عُبوس» (بر وزن جُلوس) به معنای در هم کشیدن چهره است.
«عَبُوس» از مادّه «عُبُوس» (بر وزن مجوس) به معنای کسی است که چهره در هم کشیده است.
(بر وزن فلس) رو ترش کردن. «عَبَسَ وَجْهَهُ عَبَساً و عَبوُساً: کَلَحَ» لازم و متعدی هر دو آمده است. . رو ترش کرد و اعراض و بیاعتنائی کرد که نابینا پیش او آمد. . معنی
آیه در «بَسَرَ» گذشت. راغب گفته: علت عبوسی تنگی نفس است یعنی چیزی را ناپسند میدارد و در اثر ناراحتی درون چهره در هم میکشد. عبوس: ترش رو . عبوس در آیه صفت یوم واقع شده چنان که عسیر در آیه . . گویند «لیلک قائم نهارک صائم» در آیه نیز یوم با صفت اهل آن موصوف شده است. و یا یوم در اثر شدت بشیر عبوس تشبیه شده. ولی فرض اول بهتر است مثل . نزول
سوره عبس . ظهور این آیات بیشک در ملامت است که شخص در ارشاد مردم میان غنی و نابینا فرق گذاشته و به نابینا با آن که در صدد اخذ حکم و عمل به آن بوده اعتنا نشده و به غنی اعتنا شده است. درباره نزول آیات در مجمع فرموده: گفته شده: عبداللّه بن امّ مکتوم که نابینا بود پیش رسول خدا «صلّی اللّه علیه و آله و سلم» آمد و آن حضرت با عتبة بن ربیعه، اباجهل، عباس بن عبدالمطلب، ابّی بن خلف و امیة بن خلف صحبت میکرد به امید آن که اسلام آورند. عبداللّه صدا زد یا رسول از آنچه خدا تعلیمت کرده بر من بخوان و تعلیم کن پیوسته این کلام را تکرار میکرد و نمیدانست که آن حضرت با آن قوم سخن میگوید تا کراهت در قیافه آن حضرت ظاهر شد به واسطه قطع شدن کلامش و در دل گفت: این بزرگان مکّه گویند پیروان او فقط نابینایان و بردگانند، لذا به او اعتنائی نکرد، و با آنها به سخنش ادامه داد. در نتیجه آیات فوق نازل شد آن حضرت پس از آن عبداللّه را احترام میکرد و میفرمود: آفرین بر کسی که خدایم درباره او ملامتم کرده و میفرمود حاجتی داری؟ از حضرت صادق «علیه السلام» روایت شده: «کانَ رَسُولُ اللَّه «صلّی اللَّه علیه و آله و سلم» اِذا رَأیَ عَبْدَاللَّهِ بْنِ اُمِّ مَکْتُومٍ قالَ: مَرْحباً مَرْحَباً لا یُعاتِبُنی اللَّهُ فیکَ اَبَداً وَ کانَ یَصْنَعُ بِهِ مِنَ اللُّطْفِ حَتَّی کانَ یَکُفُّ عَنِ النَّبیِّ «صلّی اللَّه علیه و آله و سلم» مِمَّا یَفْعَلُ بِهِ» یعنی از آمدن به حضور آن حضرت خودداری و حیا میکرد. اهل سنت نز در کتب حدیث و تفسیر نزدیک به آن نقل کردهاند و همه حکایت دارد که ملامت درباره رسول خدا «صلّی اللّه علیه و آله و سلم» است. سیّد مرتضی علم الهدی رحمة اللَّه به نقل مجمع فرموده: ظهور آیه دلالت ندارد که آن راجع به حضرت رسول «صلّی اللَّه علیه و آله و سلم» باشد و آن خبر محض است که به صاحب آن تصریح نشده بلکه دلالت دارد که مراد غیر آن حضرت است زیرا عبوس بودن از صفات آن حضرت با کفّار هم نیست کجا مانده با مؤمنین مستر شدین، وانگهی توجّه به اغنیا و غفلت از فقراء از اخلاق کریمه آن حضرت به دور است... پس ظاهر آن است که مراد از «عَبَسَ وَ تَوَلَّی» غیر آن حضرت است از حضرت صادق «علیه السلام» روایت شده: آیه درباره مردی از بنیامیّه نازل شده که در محضر آن حضرت بود عبداللّه بی امّ مکتوم آمد، وی چون او را دید خود را کنار کشید و رو ترش کرد و اعراض نمود، خداوند حال او را حکایت کرد و رفتارش را ناپسند دانست. در تفسیر برهان از علی بن ابراهیم نقل کرده: سوره درباره
عثمان و ابن امّ مکتوم مؤذّن رسول خدا «صلی اللَّه علیه و آله و سلم» نازل شد، او نابینا بود محضر آن حضرت آمد، عثمان و اصحاب حاضر بودند، حضرت او را بر عثمان مقدّم کرد، عثمان ابرو درهم کشید تا آیات نازل شد. مرحوم فیض در صافی فرموده: آن چه شهرت یافته که آیات درباره رسول خدا «صلی اللَّه علیه و آله و سلم» نازل شده نه عثمان منافی است با این عتاباتی که لایق به شأن آن حضرت نیست و همچنین آنچه بعد از آیات تا آخر سوره آمده است... به نظر میآید که این از مجعولات اهل نفاق باشد. المیزان نیز قبول ندارد که آیات راجع به حضرت رسول «صلّی اللَّه علیه و آله و سلم» بوده باشد. نگارنده گوید ناگفته نماند: اولاً: دقت در آیات نشان میدهد که طرف خطاب و مورد نظر شخص آن حضرت است که آیات در عین ملامت حکایت از مسئولیت بزرگ مخاطب دارند و روی سخن با کسی است که باید در ارشاد به راه خدا مردم را یکسان ببیند و همه را در پذیرفتن کلام حق در یک ردیف قرار دهد «کَلَّا اِنَّها تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شاءَ ذَکَرَهُ» دفعه دیگر در آیات تأمّل کنید. ثانیاً: روایتی که در مجمع و برهان و صافی و غیره از امام صادق «علیه السلام» نقل شده سند ندارد آن در مجمع به لفظ «روی» و در برهان به لفظ «عَلِی بْنِ اِبْراهیمِ قالَ نُزِلَتْ فِی عُثْمان» است. لذا نمیشود با آن ظهور آیات را برگرداند. ثالثاً: در بسیاری از آیات با لحن تندتر از این آیات به آن حضرت خطاب شده است مثل . . . «والله اعلم» فرق این آیات با «عَبَسَ...» آنست که این آیات مشروطاند و مصداق آنها واقع نشده است ولی «عَبَسَ...» از شیء تحقّق یافته خبر میدهد. مرحوم طبرسی در جوامع الجامع قول مشهور را نقل کرده و به کلام سید مرتضی اشاره ننموده است وانگهی این آیات در صدر اول رسالت نازل شده و مصّونیت آن حضرت از هر ناشایست بواسطه این آیات و نظائر آنهاست از طرف دیگر آن بزرگوار در این امر نظر سوئی نداشته است بلکه نفع دین در نظرش بود ولی آیات متوجّهش کرد که از طرف خداوند متعال تحت مراقبت شدید است. در «سفر» ذیل سخن درباره آیه . توضیحی داده شد که با این مطلب مناسب است.