عبرتائی

لغت نامه دهخدا

عبرتائی. [ ع َ ب َ ] ( ص نسبی ) نسبت است به عبرتا، دهی از دهات نواحی نهروان از حوالی بغداد. ( اللباب ج 2 ص 114 ).

عبرتائی. [ ع َ ب َ ] ( اِخ ) رجأبن محمدبن یحیی العبرتائی الکاتب ، مکنی به ابوالحسن. از ابوهاشم داودبن القاسم الجعفری و حمادبن اسحاق بن ابراهیم الموصلی حدیث کرد و ابوالفضل محمدبن عبداﷲبن المطلب الشیبانی الکوفی از وی روایت کند. ( اللباب ج 2 ص 114 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس