عبرب

لغت نامه دهخدا

عبرب. [ ع َ رَ ] ( ع اِ ) تتم که نوعی از بر درخت ترش است که در طعام اندازند. مقوی احشای حار و قابض و رافع صفراء است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سماق. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس