عبدالمالکی

پیشنهاد کاربران

پرویز اذکایی در کتاب فرمانروایان گمنام صفحه ۱۸۱ چنین آورده است:" نظر به علاقه شدید صاحب بن عباد به نخستین دختر زاده اش عباد بن علی حسنی از سادات گلستانه ( که ریاست همدان را بر عهده داشتند ) او را خود تحت سرپرستی گرفته و همراه خویش در ری و اصفهان کرده است ، چه اینکه وی نوه دختری حسن فیروزان فولادوند ( دایی فخرالدوله دیلمی ) را در سال ۳۸۴ هجری برای وی به زنی گرفت که از جمله چکامه های تهنیت این وصلت یکی سروده اسماعیل بن احمد چاچی است که پیوستن دو نژاد ساسانی و مضر عربی را شاد باش گفته است". در مطلب فوق اذکایی به تبار ساسانی خاندان ماکان بن کاکی اشاره کرده است
...
[مشاهده متن کامل]

استاد فردین ابراهیمی درکتاب ازپارس تادستگرد چنین آورده است:"ماکان سه برادر بنام های ابوالحسن، حسین، خلیل و سه پسر داشته بنام محمد و ماک و عبدالملک و یک دختر که همسر ابوجعفر علوی بوده است". . . از محمد سپهسالار خراسان خبری نیست و منابع تاریخی درباره آن سکوت اختیار کرده اند. و اما ماکان دوم و عبدالملک پس از فوت ماکان اول ساکن قزوین می شوند. اولاد ماک مشهورند بنام ماکی قزوینی مثل قاضی شمس الدین احمد ماکی قزوینی و قاضی عثمان ماکی قزوینی و. . . که حمدالله مستوفی نیز به آنها اشاره کرده است که نسل اندر نسل قاضی القضات قزوین و آذربایجان بودند[3]. اما عبدالملک فرزند دیگر ماکان برخلاف برادرش ماک و فرزندانش که به دنبال علم و فرهنگ و دانش بودند راه سپاهیگری و نظامیگری که خصلت برجسته و ذاتی دیلمیان بود را در پیش می گیرد. وی در سال ۳۶۹ قمری هم پیمان عضدالدوله دیلمی در عراق و بعداً هم جبال است. وی به شهر زور می رود و قلعه هایی را در دست می گیرد و دشمن حسنویه ( حاکم نواحی کردستان و لرستان ) است و درنهایت به دست هلال بن بدر کشته می شود[4]. در سال ۳۸۹ زلزله ای می آید و قلعه های متصرفی عبدالملک خراب می شود. با نگاهی به کتب ابن خلدون ، الکامل فی تاریخ ابن اثیر که متوفی ۶۳۰ می باشد و همچنین شرفنامه بدلیسی درمیابیم که فرزندان عبدالملک بنام های عیار و عیاض به حلوان می روند و بعد قسمت های از دینور، حلوان، قرمیسین و اسدآباد همدان تا حوالی نهاوند را از عیشانیها که دایی های خاندان حسنویه هستند را تصرف می نمایند که امروزه خاندان عبدالملکی در نهاوند ، تویسرکان، کرمانشاه وشمال کردستان ساکن و زندگی می کنند. و بعد از کشته شدن هلال بن بدر به وسیله پولادوندان و طاهر بن هلال به وسیله ابو شلوک بن محمدبن عیار به انتقام پدربزرگشان عبدالملک بن ماکان بر سرزمین جبال مسلط شده و بنام ملوک جبال شناخته می شوند[5]کیومرث فولادی در ادامه چنین آورده است:" اولین تختگاه و نشیمن گاه عبدالملک بن ماکان درجبال وشهرزور قلعه تیرانشاه و منطقه گهواره یا جابارقه است که مینورسکی معتقد است نام جابارقه همان گاوباره است وقوم گاوباره شمال که خاندان اسپهبد خورشید از اسپهبدان ساسانی دیلمان بودند به این مکان امده اند. و بخش گهواره کرمانشاه همان گاوباره است". . .
ازعبدالملک بن ماکان در کتاب بن مسکویه بعنوان پسر عموی نصربن حسن فیروزان فولادوند ذکری به میان آمده است. همچنین درکتاب تاریخ یمینی از وی و نصربن حسن فیروزان به عنوان ارکان حکومت دیلم نام برده شده است . وی در اواسط قرن سوم به همراه گروهی از وابستگان خود از خاندان آل ماکان رهسپار شهر زور می شوند. در این دوران که مقارن حکومت عضدالدوله دیلمی می باشد طایفه شیبانی عرب با حمایت طوایفی از کرد که باهم پیوند خویشاوندی برقرار کرده بودند در مناطقی از کردستان دست به ناامنی و غارت می زدند که دفع خطر آنان از عهده آل حسنویه حکام محلی جبال خارج بود و عضدالدوله برای سرکوب آنان هم پیمان خود عبدالملک را که از ارکان حکومتش بود و روزگاری پدر و عموهایش سرباز سپاه پدرش ماکان بودند را روانه کرمانشاه نمود. عبدالملک به همراه فرزندانش عیار و عیاض پس از تسلط بر شهر زور بر بسیاری از قلاع آنجا ازجمله قلعه تیرانشاه تسلط پیدا نمود و در پاره فرهنگ طوایف کرد ولر حل و ریاست طایفه گورانی یااورامانی و لریه را برعهده گرفتند بطوریکه یکی از برجسته ترین شرق شناسان نامدار جهان ولادیمیر مینورسکی که نظریات او بازتاب زیادی در محافل آکادمیک و عمومی داشته است معتقد هست که گورانی ها اصالتا دیلمی ( گیلانی ) هستند.
بعد از مرگ حسنویه فرزندان وی پراکنده و برخی به اطاعت فخرالدوله برادر عضدالدوله پیوستند و نسبت به عضدالدوله یاغی شدند که این برای عضدالدوله گران آمد که ابن اثیر ذیل وقایع سال 369 ق چنین می نویسد:"چون در سال 369 ق حسنویه بدرود جهان گفت اولادش پراکنده شدند و تعدادی نزد فخرالدوله و برخی نزد عضدالدوله رفتند از آن جمله بختیار که در قلعه سرماج مسکن داشت. وی نسبت به عزالدوله نخست از در اطاعت و بعد یاغی شد و عضدالدوله لشکری به سرکوبی او فرستاد و قلاع او و برادرانش را تسخیر کرد ". و نهاوند و دینور و سرماج را گرفت و به جز تعدادی قلعه که در دست بدر بن حسنویه باقی ماند مابقی ازجمله قلعه های نهاوند را نیز به عبدالملک بن ماکان سپرد.
وی همة پسران حسنویه را، جز بدر، با خشونت از دم تیغ گذرانید. ( مسکویه ، ج 2، ص 414ـ416؛ ابوشجاع روذراوری ، ص 11ـ16؛ ابن اثیر، ج 8، ص 706ـ 708، ج 9، ص 6 ) . درزمان شمس الدوله دیلمی که تا 412 ق حکومت می کرده عبدالملک بن ماکان از امیران او در نهاوند بوده که در قریه دستگرد کسرویه اقامت داشت.
. در تاریخ ابن خلدون آمده است:"بدر بن حسنویه امیر جبل لشکر بر سر حسین بن مسعود کرد برد و او را در دژ کوسچه محاصره نمود چون مدت محاصره به درازا کشید، یاران بدر وی را کشتند. آنان که بدر را کشتند از طایفه جوزقان بودند از طوایف کرد. که پس از قتل بدر به فرمان شمس الدوله فرمانروای همدان درآمدند و لریه و شادزنجان به تصرف ابوشلوک نوه عبدالملک درآمدند. فرزندان عبدالملک همواره مزاحم بدر بن حسنویه و فرزندان او در ولایات و اعمال جبل بودند.
فرزندان عبدالملک بن ماکان در جبال موفق به تشکیل دو حکومت مقتدر شدند یکی بنی عیار درکردستان که ۱۳۰ سال طول کشید و دیگری
بنی عیاض در لرستان بنام حکومت هزاراسبیان و اتابکان لربزرگ که تاسال ۸۲۴ ادامه داشت. وشروع حکومتشان در لریه بود. ( لریه همان لر است که مسکنشان زاگرس مرکزی از زز لالستان در اشترانکوه تا الشتر وخرم اباد تا واسط عراق وشمال اندیمشک بوده است ) . ملک شعرا بهار نیز در کتابش از دو شاخه دیگر ماکانیان یکی فولادوندان نهاوند بانام خانوادگی عبدالملکی و دیگری فولادوندان دورود و ازنادر لرستان را ذکر کرده است. کتاب مجمل التواریخ والقصص نیز به درستی بیان کرده که خاندان عبدالملک، پولادوند بوده اند آنجا که نویسنده این کتاب می نویسد:"شمس الدوله بویه هلال بن بدر حسنویه را به پولادوندان می دهد تا به تقاص عبدالملک بن ماکان وی را بکشندش "[9].
امروزه دسته ای ازنوادگان عبدالملک از نسل عیار در نهاوند و تویسرکان و اسدآباد وکرمانشاه و کردستان با نام فامیلی عبدالملکی زندگی می کنند که مورخین نیز آنها را کردشاد زنجانی و کرد اورامانی یاگورانی می دادند یعنی همان مکانی که بنی عیار حکومت خود را در آنجا شروع کردندکه طوایفی از آنها بگفته حمداله مستوفی در اوایل قرن ۶ به اتابک هزاراسب در لرستان میپیوندند و طوایفی دیگر نیز به همراه کریم خان زند به شیراز کوچ میکنند که بعدها بوسیله اقامحمدخان قاجار به خراسان و مازندران تبعید میشوند هرچند از عبدالملکی ها عده ای در کوه گیلویه و فارس ماندگار میشوند. دسته دوم نوادگان عبدالملک فرزندان عیاض صاحب و پادشاه لرستان هستند که از اوایل قرن پنجم تا به امروز در لرستانات ماندگارهستندو روزگاری اجداد آنها به مدت چندین قرن بر لرستان بزرگ از نهاوندتاخلیج فارس فرمانروایی میکردند و آخرین آنها غیاث الدین کی کاووس بود که با سقوط حکومت وی در ایذه بسال ۸۲۴ بساط حکمرانی ساسانیان برای همیشه درتاریخ برچیده شد . نوادگان عیاض بن عبدالملک امروزه در لرستان چهارمحال بختیاری کوه گیلویه و خوزستان وحتی بخشهایی از سواحل خلیج فارس سکونت دارند.
گرچه زبان مردم طوایف دیلمی ساکن در مناطق غربی و جنوبی ایران ازبین رفته اما هویت این خاندان ها حفظ شده است.
فولادوندان، از زمان دور در میان دیلمی ها خاندان مشهوری بودند، آنها در مدت شکل گیری قدرتشان، به نام �آل کاکی� شهرت داشتند. در دو قرن اول هجری، تنها سلسلهٔ شناخته شدهٔ دیلمی برای اعراب، جستانیان بود که پولادگان تحت نفوذ آنها بودند. ظاهراً در آن دوره در دیلم، حداقل دو طایفه با دو زبان یا لهجهٔ متفاوت حضور داشتند؛ طایفهٔ جستانیان که آل کاکی از میانشان برخاستند یکی از آنهاست.
اولین منبع معتبر و دست اول در این مورد تاریخ بیهق است که در سال ۵۴۴ نوشته شده که در این کتاب برای اولین بار بنام خاندان فولادوند اشاره کرده است که اولین خاندان بیهق خاندان فولادوند است وریاست بیهق در دست رییس عبدالله از نبیرگان حسن بن فیروزان فولادوند است و بعد از وی این ریاست بصورت موروثی در خاندان فولادوند دست به دست میشود وبعد اشاره ای به اجداد خاندان فولادوند نموده است. وهمچنین در قابوس نامه که مولف از نوادگان دختری خاندان فولادوند است انها را با آل فیروزان معرفی نموده و در دیگر کتب و آثار مربوط به قرون سوم و چهارم نیز این خاندان بانام آل کاکی و آل ماکان معرفی شده اند. . در تاریخ بیهق نویسنده ابوالحسن علی بن زیدبیهقی می گوید:" فولادوند یک پیرمرد صدساله بود و از شریف ترین خاندان در میان دیالمه و همچنین دور داوند که واژه دورداوند به نظر می رسد همان دماوند است1

بپرس