[ویکی فقه] عبدالله بن اُبّی، که به ابن سلول مشهور است از بزرگان قبیله خزرج در دوره جاهلیت در مدینه بود. او را می توان یکی از چهره های سرشناس منافقان صدر اسلام دانست. شان نزول برخی از آیات قرآن مجید به اعمال منافقانه وی و تلاش برای ایجاد فتنه در میان مسلمانان اختصاص دارد.
عبدالله فرزند ابی بن سلول، کنیه اش ابوحباب و از مردم قبیله خزرج و ساکن مدینه بود. منابع نسب وی را چنین ضبط کرده اند: "ابوالحباب، عبدالله بن اُبّی بن مالک بن حارث خزرجی". او با انتساب به مادر بزرگِ پدری اش سلول،
ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج۲، ص۳۰۶.
او پس از پیروزی مسلمانان در جنگ بدر اسلام آورد، ولی اسلام او منافقانه بود. اگر گرفتاری بر مسلمانان وارد می شد، شماتت می کرد و هرگاه خبر ناگواری را می شنید، آن را پخش می کرد.علت نفاق او این بود که اوس و خزرج قبل از اینکه با پیامبر پیمان ببندند مصمم شده بودند عبدالله بن ابی سلول را به عنوان فرمانروای مطلق خود در مدینه برگزینند، چون پیش از هجرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به مدینه، دو طایفه بزرگ این شهر همواره در حال جنگ و اختلاف بودند؛ اما سرانجام به توافق رسیده بودند که عبدالله بن ابی را فرماندار مدینه کنند و همگی بر فرمان او گردن نهند. حتی بنا به روایتی، تاجی نیز برای او آماده کرده بودند؛ اما با مسلمان شدن بسیاری از مردم و هجرت رسول خدا به این شهر، همه مردم گرد پیامبر جمع شدند و عبدالله ناگهان دور خود را خالی دید.این مسئله برای عبدلله بن ابی بسیار سخت بود تا جایی که در همان لحظات نخستین ورود رسول خدا به مدینه با لحنی جسارت آمیز به پیامبر گفت: «فلانی! به سوی همان کسانی برو که تو را فریفتند و با تو حیله کردند و تو را به اینجا کشاندند. نزد همانان برو و ما را در سرزمین خودمان فریب نده!»
ذهبی، محمد، العبر، ج۱، ص۱۰.
عبدالله به ناچار اظهار مسلمانی کرد؛ اما هرگز در درون دل خود به رسول خدا ایمان نیاورد و همواره موجبات آزار پیامبر را فراهم می کرد. گاه تصمیم به اخراج پیامبر از مدینه می گرفت، گاه نقشه قتل او را می کشید و گاه در برابر دستوراتش ایستادگی می کرد. خلاصه رئیس منافقان مدینه، عبدالله بن ابی بود.سوره منافقون و آیات بسیار دیگری که در مذمت منافقان نازل شده، اشاره به رفتار و کردار او دارد. شان نزول آیه ۸ سوره منافقون در مورد طعن عبدالله بن سلول بوده است: «لئن رجعنا الی المدینة لیخرجنّ الاعزّ منها الاذلّ؛
منافقون/سوره۶۳، آیه۸.
...
عبدالله فرزند ابی بن سلول، کنیه اش ابوحباب و از مردم قبیله خزرج و ساکن مدینه بود. منابع نسب وی را چنین ضبط کرده اند: "ابوالحباب، عبدالله بن اُبّی بن مالک بن حارث خزرجی". او با انتساب به مادر بزرگِ پدری اش سلول،
ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج۲، ص۳۰۶.
او پس از پیروزی مسلمانان در جنگ بدر اسلام آورد، ولی اسلام او منافقانه بود. اگر گرفتاری بر مسلمانان وارد می شد، شماتت می کرد و هرگاه خبر ناگواری را می شنید، آن را پخش می کرد.علت نفاق او این بود که اوس و خزرج قبل از اینکه با پیامبر پیمان ببندند مصمم شده بودند عبدالله بن ابی سلول را به عنوان فرمانروای مطلق خود در مدینه برگزینند، چون پیش از هجرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به مدینه، دو طایفه بزرگ این شهر همواره در حال جنگ و اختلاف بودند؛ اما سرانجام به توافق رسیده بودند که عبدالله بن ابی را فرماندار مدینه کنند و همگی بر فرمان او گردن نهند. حتی بنا به روایتی، تاجی نیز برای او آماده کرده بودند؛ اما با مسلمان شدن بسیاری از مردم و هجرت رسول خدا به این شهر، همه مردم گرد پیامبر جمع شدند و عبدالله ناگهان دور خود را خالی دید.این مسئله برای عبدلله بن ابی بسیار سخت بود تا جایی که در همان لحظات نخستین ورود رسول خدا به مدینه با لحنی جسارت آمیز به پیامبر گفت: «فلانی! به سوی همان کسانی برو که تو را فریفتند و با تو حیله کردند و تو را به اینجا کشاندند. نزد همانان برو و ما را در سرزمین خودمان فریب نده!»
ذهبی، محمد، العبر، ج۱، ص۱۰.
عبدالله به ناچار اظهار مسلمانی کرد؛ اما هرگز در درون دل خود به رسول خدا ایمان نیاورد و همواره موجبات آزار پیامبر را فراهم می کرد. گاه تصمیم به اخراج پیامبر از مدینه می گرفت، گاه نقشه قتل او را می کشید و گاه در برابر دستوراتش ایستادگی می کرد. خلاصه رئیس منافقان مدینه، عبدالله بن ابی بود.سوره منافقون و آیات بسیار دیگری که در مذمت منافقان نازل شده، اشاره به رفتار و کردار او دارد. شان نزول آیه ۸ سوره منافقون در مورد طعن عبدالله بن سلول بوده است: «لئن رجعنا الی المدینة لیخرجنّ الاعزّ منها الاذلّ؛
منافقون/سوره۶۳، آیه۸.
...
wikifeqh: ابن_سلول