عبام

لغت نامه دهخدا

عبام. [ ع ُ ] ( ع ص ، اِ ) آب بسیار. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

عبام. [ ع َ ] ( ع ص ) گران جسم. || عاجز و درمانده. ( منتهی الارب ). || گران زبان شده. ( مهذب الاسماء ). العی الثقیل. ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس