عباس امیرانتظام ( ۲۷ مرداد ۱۳۱۱ – ۲۱ تیر ۱۳۹۷ ) سیاستمدار ایرانی بود که از ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۸ به عنوان معاون نخست وزیر و نیز سخنگوی دولت مهدی بازرگان فعالیت کرد. او عضو شورای رهبری جبهه ملی ایران بود. امیرانتظام نخستین و قدیمی ترین زندانی سیاسی پس از انقلاب ۱۳۵۷ به شمار می رفت که از آذر ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۵ در حبس به سر برد.
... [مشاهده متن کامل]
امیرانتظام از هواداران محمد مصدق بود و پس از کودتای ۲۸ مرداد به نهضت مقاومت ملی پیوست. امیرانتظام اما آن گونه که خود اذعان می دارد در سال ۱۳۳۶ برای استحکام دولت پس از کودتا ارائه طریق می کند:
در سال ۱۳۳۶ به شاه یک پیشنهادی دادم که کپی آن را الآن هم دارم. من در آنجا پیشنهاد ایجاد سپاه کار و دانش و کشاورزی، صنعت و… داده بودم که این موارد را بعدها به عنوان منشور شاه در ستون هایی که وسط میادین شهرهای ایران می ساختند به نام شاه می نوشتند.
او از اعضای فعال آن سازمان بود و با رهبران آن به ویژه مهدی بازرگان ارتباط نزدیک داشت.
اما در روایتی دیگر از زبان خود او سه ماه بعد از تأسیس نهضت و عضویت وی در آن با اخذ بورسیه ای از فرانسه برای ادامه تحصیل راهی این کشور می شود. وی چه در مدت اقامت در پاریس، چه در شهرهای مختلف آمریکا تا سال ۱۳۴۹ هیچ گونه فعالیت اجتماعی یا سیاسی نداشته است.
روابط او با بازرگان از دانشگاه تهران شروع شده بود، زمانی که بازرگان استاد و رئیس دانشکده فنی بود و امیرانتظام دانشجوی وی مورد احترام و اعتماد بازرگان بود.
درکتاب نیم قرن خاطره و تجربه، خاطرات مهندس عزت الله سحابی اما می خوانیم:
آقای امیرانتظام در خاطرات خود اشاره ای به این مطلب نموده است که در سال ۵۷ روزی در خیابان به طور اتفاقی… مهندس بازرگان را دیده است و با هم صحبت هایی داشته اند و از آن پس با ایشان همکاری نموده است.
و در جریان انقلاب ۱۳۵۷ ایران به عنوان نماینده بازرگان با شاپور بختیار مذاکره کرد و سرانجام بختیار را متقاعد کرد تا از نخست وزیری استعفا بدهد.
اما طبق آنچه در کتاب ابراهیم یزدی آمده است، توافق امیرانتظام با بختیار به این شکل بود که آنها تنها در صورتی استعفای بختیار را منتشر کنند که در ملاقات با آقای خمینی وی مأمور تشکیل دولت موقت برای فراهم آوردن زمینه رجوع به آرای مردم شود.
که آقای خمینی در مخالفت با این پیشنهاد اینگونه اظهار می دارد:
... [مشاهده متن کامل]
امیرانتظام از هواداران محمد مصدق بود و پس از کودتای ۲۸ مرداد به نهضت مقاومت ملی پیوست. امیرانتظام اما آن گونه که خود اذعان می دارد در سال ۱۳۳۶ برای استحکام دولت پس از کودتا ارائه طریق می کند:
در سال ۱۳۳۶ به شاه یک پیشنهادی دادم که کپی آن را الآن هم دارم. من در آنجا پیشنهاد ایجاد سپاه کار و دانش و کشاورزی، صنعت و… داده بودم که این موارد را بعدها به عنوان منشور شاه در ستون هایی که وسط میادین شهرهای ایران می ساختند به نام شاه می نوشتند.
او از اعضای فعال آن سازمان بود و با رهبران آن به ویژه مهدی بازرگان ارتباط نزدیک داشت.
اما در روایتی دیگر از زبان خود او سه ماه بعد از تأسیس نهضت و عضویت وی در آن با اخذ بورسیه ای از فرانسه برای ادامه تحصیل راهی این کشور می شود. وی چه در مدت اقامت در پاریس، چه در شهرهای مختلف آمریکا تا سال ۱۳۴۹ هیچ گونه فعالیت اجتماعی یا سیاسی نداشته است.
روابط او با بازرگان از دانشگاه تهران شروع شده بود، زمانی که بازرگان استاد و رئیس دانشکده فنی بود و امیرانتظام دانشجوی وی مورد احترام و اعتماد بازرگان بود.
درکتاب نیم قرن خاطره و تجربه، خاطرات مهندس عزت الله سحابی اما می خوانیم:
آقای امیرانتظام در خاطرات خود اشاره ای به این مطلب نموده است که در سال ۵۷ روزی در خیابان به طور اتفاقی… مهندس بازرگان را دیده است و با هم صحبت هایی داشته اند و از آن پس با ایشان همکاری نموده است.
و در جریان انقلاب ۱۳۵۷ ایران به عنوان نماینده بازرگان با شاپور بختیار مذاکره کرد و سرانجام بختیار را متقاعد کرد تا از نخست وزیری استعفا بدهد.
اما طبق آنچه در کتاب ابراهیم یزدی آمده است، توافق امیرانتظام با بختیار به این شکل بود که آنها تنها در صورتی استعفای بختیار را منتشر کنند که در ملاقات با آقای خمینی وی مأمور تشکیل دولت موقت برای فراهم آوردن زمینه رجوع به آرای مردم شود.
که آقای خمینی در مخالفت با این پیشنهاد اینگونه اظهار می دارد: