عایق
/~Ayeq/
مترادف عایق: بازدارنده، رادع، مانع، نارسانا
متضاد عایق: رسانا، هادی
برابر پارسی: بازدار، بازدارنده، پیشگیر، نارسانا
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - بازدارنده مانع . ۲ - آن که مردم را از امور باز دارد . ۳ - جسمی که حرارت یا الکتریسیته در آن به خوبی منتشر نشود و جسمی که ماورائ آن قرار گرفته محفوظ از حرارت یا الکتریسیته باشد نا رسانا مقابل هادی .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (فیزیک ) ماده ای که برق، حرارت، صدا، و مانند آن از آن عبور نمی کند، نارسانا: عایق صوتی.
فرهنگستان زبان و ادب
{insulator} [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] هریک از توالی های دِنا که به پروتئین های ویژه متصل می شوند و مرز نواحی فعال و غیرفعال را مشخص می کنند متـ . عنصر مرزبند boundary element عایق فامینه ای chromatin insulator
دانشنامه آزاد فارسی
عایق (insulator)
رسانای ضعیف گرما، صدا، یا الکتریسته. اغلب اجسام، ازجمله غیرفلزات، فاقد الکترون های آزاد یا متحرک اند و عایق گرمایی یا الکتریکی اند. معمولاً وسایل شیشه ای و چینی عایق اند و برای عایق کردن سیم ها به کار می روند.
رسانای ضعیف گرما، صدا، یا الکتریسته. اغلب اجسام، ازجمله غیرفلزات، فاقد الکترون های آزاد یا متحرک اند و عایق گرمایی یا الکتریکی اند. معمولاً وسایل شیشه ای و چینی عایق اند و برای عایق کردن سیم ها به کار می روند.
wikijoo: عایق
مترادف ها
عایق
عایق، جدا کننده، مقره، عایق کننده، بنداور
عایق
عایق، نارسانا، جسم غیر هادی
عایق
صدف، جلد، مرمی، گلوله توپ، کالبد، قشر، پوست، عایق، خمپاره، صدف حلزون، بدنه ساختمان، عامل محافظ حفاظ، پوست فندق وغیره، پوکه فشنگ، قشر زمین، کاسه یا لاک محافظ جانور
ترساننده، بازدارنده، منع کننده، عایق
عایق
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
عایق: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
فاشکو fāŝku ( سغدی: faŝkux )
فاشکو fāŝku ( سغدی: faŝkux )
عایق یعنی آنچه که سرراه کسی یا چیزی واقع شود یا بطور خلاصه هم معنی کلمه ی مانع است. وقتی صحبت از عایق الکتریکی یا عایق حرارتی می شود به چیزهایی گفته می شوند که برق یا حرارت را به سختی از خود عبور می دهند
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
یا به عبارتی به چیزهایی که مانع عبور برق یا حرارت می شوند در این موارد عایق به معنای نارسانا است ولی در کل، عایق معنی مانع می دهد و عوایق جمع کلمه ی عایق است و معنی موانع می دهد و گاها این دو کلمه همراه هم می آیند چنان که در عبارت مقابل آمده است: موانع و عوایق باعث می شد که کار به کندی پیش رود.
( واژه پیشنهادی ) :
هاختن : کارواژه ( فعل ) در زبان پارسی به معنای هدایت کردن
وی:پیشوند منفی ساز در زبان پارسی میانه ( نمونه:ویراندن، ویچیردن و. . . ) ( پیشوند وی=گُ ذر زبان پارسی )
عایق بندی کردن=ویهاختن ( گُهاختن )
... [مشاهده متن کامل]
عایق بندی=ویهازِش ( گُهازِش )
عایق=ویهازگَر ( گُهازگر ) یا ویهازنده ( گُهازنده )
نا عایق= رسانا=هازَنده
هاختن : کارواژه ( فعل ) در زبان پارسی به معنای هدایت کردن
وی:پیشوند منفی ساز در زبان پارسی میانه ( نمونه:ویراندن، ویچیردن و. . . ) ( پیشوند وی=گُ ذر زبان پارسی )
عایق بندی کردن=ویهاختن ( گُهاختن )
... [مشاهده متن کامل]
عایق بندی=ویهازِش ( گُهازِش )
عایق=ویهازگَر ( گُهازگر ) یا ویهازنده ( گُهازنده )
نا عایق= رسانا=هازَنده
ناشدار