عالی همتی

لغت نامه دهخدا

عالی همتی.[ هَِ م م َ ] ( حامص مرکب ) بلندهمتی. جوانمردی. سخاوت. ( ناظم الاطباء ). رجوع به عالی همت شود :
ز عالی همتی گردن برافراز
طناب هرزه از گردن بینداز.
نظامی.

فرهنگ فارسی

بلند همتی بزرگواری جوانمردی .

پیشنهاد کاربران

بپرس