عالم قدس

لغت نامه دهخدا

عالم قدس. [ ل َ م ِ ق ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب )عالم اسماء و صفات حق است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). صدرا گوید: عالم قدس عالم مجردات و عالم الهی است. رجوع به اسفار ج 2 ص 148 و رسائل ملاصدرا ص 292 شود.

فرهنگ فارسی

عالم اسمائ و صفات حق است صدرا گوید : عالم قدس عالم مجردات و عالم الهی است

پیشنهاد کاربران

واژه قدس شاید در اصل و ریشه به صورت کُدز بیان و تلفظ میشده که جمع کُد بوده یعنی کُد ها یا رموز و یا رمز ها. لذا عالم یا دنیای قدسی چیز دیگری نمیتواند باشد غیر از دنیای رمز ها، دنیای معما ها . انسان اگر بخواهد که معنای عشق و زندگی را کشف کند و سطح زندگی خود را ارتقاء دهد و به سوی کمال حرکت کند، راه سالم تری در پیش پا و روی خود ندارد غیر از حل این راز ها و گشودن این معماها از طریق شناخت ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت به روش علمی. در این زمینه برای انسان امروز و آینده شاید مفید، ثمر بخش و راه گشا باشد بداند که در طول تاریخ پیدایش خود روی کره زمین تاکنون نتوانسته است بین دو نوع خدای زیر فرق و تمیز قائل شود؛ یکی خدای حقیقی، واقعی، بی حد و مرز و بی نیاز مطلق در حالت کلی و بیکرانی، اول، وسط، آخر، ظاهر و باطن یا بیرون و درون همه کس و همه چیز که هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد و دیگری خدای لفظی، کلمه ای، واژه ای، مقوله ای یا مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف انسانی که فقط در زبان و خط و فهم و عقل محدود و ناقص انسانی از موجودیت برخوردار است و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد و وجود داشتنش یا موجود بودنش همیشه نیازمند اثبات از طرف انسان بوده، هست و خواهد بود و درست به همین علت و دلیل کلیه ی سعی و کوشش های انسان در اثبات وجود این نوع خدا در اعصار گذشته و حال و آینده همیشه با شکست مواجه بوده و هست و خواهد بود. لذا انسان منطقی، فهمیده و عاقل امروز و آینده بهتر است که وقت و انرژی های حسی، عاطفی، فکری و خیالی و تصوراتی خود را صرف اثبات خدای نوع دوم ننماید بلکه به فهمیدن و درک کردن و شناخت همه جانبه ی خدای نوع اول به روش علمی مشغول شود تا با صبر و حوصله و همت و اراده سفت و استوار ( یا آهنی ) و به تدریج و یا با پرش ها یا جهش های ناگهانی و خرگوش وار به این سطح از بیداری، و قوف، آگاهی، خودآگاهی و هوشیاری برسد و بتواند بداند ( مشروط بر اینکه بخواهد ) که آفریدگار کائنات و خود کائنات دو چیز مختلف و متفاوت از همدیگر نیستند بلکه یکی اند، خالق در ورای مخلوقات و در خارج یا بیرون از آنها بر روی عرش جا خوش نکرده بلکه کلیه مخلوقات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی چه واقعی و شهودی و چه امکانی و غیبی از ابعاد فراوان و بیکران وی ( به قول عارفان دینی از صفات و اسماء کثیره ی وی ) آفریده شده اند و لذا جملگی اجزای لاینفک و جدائی ناپذیر هستی و وجود بیکران و بینهایت وی می باشند. خدای حقیقی و واقعی مانند خدای کلمه ای و مفهومی و ایده ای فقط لازمان و لامکان نمی باشد بلکه به یک سهم مساوی با بیزمانی و بیمکانی با زمان و بامکان هم هست که بر رویهم و ادغام در هم به دو بخش عظیم یا بزرگ مطلق و نسبی تقسیم گردیده اند و هر دو در همین جا و در همین لحظه ی جاودانه حال موجود اند. خدای حقیقی و واقعی نه تنها صاحب یا مالک و یا دارنده ی عوالم غیب و شهود، امر و خلق، ملک و ملکوت بلکه خود آنها هم می باشد. نه تنها واجب الوجود بلکه ممکن الوجود هم هست، نه فقط علت کل بلکه کلیه اثرات فراوان آن در خود و بر خود تحت عنوان معلولات هم میباشد. پروردگار، آفریدگار و یا خالق آسمان ها و زمین های هفتگانه در محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار، مانند ایسا فقط نور این دنیا و مانند الله فقط نور سماوات سبع و الارض نمی باشد بلکه در عین واحد خود آنها هم هست باضافه محیط های مطلقا مسدود و نفوذ ناپذیر هر کدام از آنها. خدای حقیقی و واقعی نه تنها عالم ایده ها یا ماوراء طبیعت در نهایت بیرون و بالا بلکه عالم محسوسات و طبیعیت افلاطونی در نهایت درون و پائین هم هست و آنهم برویهم و ادغام درهم و نه بطور جدا و بریده از هم. در اینجا لازم به اشاره می دانم که گردونه یا چرخ و یا چرخه ی متافیزیکی ارسطو به شکل 《 ایده ها - محسوسات - ایده ها 》 و یا به فرم 《 ماقبل - طبیعت - مابعد 》 در سیر نیم دور نزولی در یک جهان نامتناهی، قدیم و غیر حادث، هرگز نمیتواند نیم دور بچرخد، زیرا برای این کار به علت بیکرانی جهان به گذر بینهایت زمان نیاز خواهد داشت، هرچقدر هم سرعت حرکت نزولی بسوی سرعت نور و بیشتر از آن افزایش یابد، چه رسد به اینکه این چرخ یا این دار گردون فرصت آغاز یا شروع حرکت در نیم دور صعودی را دریافت نماید. نتیجه اینکه این طایر نیمه قدسی و متافیزیکی فقط در محتوای هرکدام از جهان متناهی و مساوی و موازی و بیشمار دموکریت میتواند دایره وار دور مرکز هندسی فضای قدسی بچرخد و هر چند بار هم که دل تنگ سوار کارش بخواهد. نتیجه کلی اینکه آئین ها و ادیان هرکدام در طول پیدایش خود تاکنون به وسع و توانائی های تبلیغی و ترویجی خویش توانسته اند که کلمه خدا با نام های قدسی گوناگون در زبان های مختلف انسانی ( و نه خود خدای حقیقی و واقعی ) و اعتقاد و ایمان و امید انسان ساده و خوش بین و خوش باور ( شاید بیشتر از نود درصد از پیروان چشم و گوش بسته ) به خدا را در انحصارات و اسارات بیرحمانه خود در آورده اند و تا آینده های دور دست هم از این انحصار و اسارت طلبی ها به اختیار و اراده و خواست خویش دست بردار نخواهند بود. مگر اینکه معجزات علمی و تکنیکی آنان را به تدریج به بازگشت به سرچشمه های فهم و عقل سالم و افکار و خیالات و تصورات روشن دعوت نماید.
...
[مشاهده متن کامل]

بیان شعار هایی از قبیل دفاع و دفاعیات مقدس از حریم و حریم های قدسی یا مقدس و یا مقدسه در فضای مجازی و مقدس اینترنتی ، شاید نشانه ی آخرین بیداری باشد پس از برخورد سر اموات یا مردگان معنویت های ابهامی و اوهامی و خرافی آئینی و دینی بر سنگ های الحه. در پایان کلام کودکانه امروز خود لازم به اشاره می دانم که واژه ی ترکیبی 《 ما سوی الله 》 در اصل و ریشه به معنای غیر الله و یا هر آنچه که آنسوی الله ست، نبوده بلکه به معنای زیر: ما بسوی الله در حرکت هستیم و آنهم نه به معنای حرکت بسوی خدای حقیقی و واقعی بلکه بسوی جهانی شدن کلمه ی الله. و آیه ی مرکزی و محوری قرآن یعنی آیه ی توحید و شهادت دادن به رسالت بصورت مختصر 《 لا اله الا الله 》 در اصل و ریشه یعنی در زبان و از دیدگاه خود پیامبر اسلام به معنای زیر بوده:
نه اله بلکه الله. و نه به معنای اله دیگری وجود ندارد غیر از الله.
از این به بعد و بسوی آینده در این اعصار پیشا مدرن ( و نه پُست مدرن ) میتوان خدای نوع اول را علمی و یا خدا از دیدگاه علمی نامید و خدای نوع دوم را آئینی، دینی، مذهبی، فرقه ای، ایدئولوژیکی، الاهیاتی، فلسفی، عرفانی و آتئیستی .
واژه انگلیسی پُست به معنای پس یا بعد نبوده و نمیباشد بلکه پُست کردن، ارسال نمودن، فرستادن اطلاعات. لذا پُست مدرن یک خطاب بوده به آنانیکه دوستدار دنیای مدرن اند و خود از دنیای نامدرن شرق به دنیای مدرن غرب سفر و مهاجرت نموده اند. بر خلاف دیدگاه ها و نظریات مروجین و مبلغین دینی، دنیای غرب با بحران های هویت و معنویت مواجه نمی باشد بلکه این خود متفکرین یا خیاپردازان دینی، شرقی و غربی اند که در عمل نه میتوانند به آسمان دست یابند و نه خود را از چسبندگی رهائی ناپذیر به سطح زمین رها نمایند و به رستگاری حقیقی برسند و نجات و شفا یابند. حتا در میدان خیال هم نمیتواند بسان پرندگان شکاری مانند عقاب و شاهین و قوش و باز به درستی بر فراز واقعیت عینی و بر روی سر و پر و بال کبکان خرامان و خوش خوان علمی و صنعتی پرواز نمایند .

چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس - چو در سراچه ی ترکیب ، تخته بند تنم ( حافظ )
عالم قدس:
1 - بهشت، فردوس
2 - جایگاه و مرتبه فرشتگان، ملکوت
3 - عالم یا جایگاه قرب الهی
4 - جایگاه یا عالمی که تحت سیطره خداوند و جایگاه فرشتگان و مقربان الهی است و در آنجا هیچ گناه و ناپاکی رخ نمی دهد
...
[مشاهده متن کامل]

5 - عالم امور معنوی و روحانی

عالم قدس : جهان پاک .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص160 ) .

بپرس