عالم امر
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی شیعه] عالَم اَمر، در مقابل عالَم خلق و به معنای جهان ماوراء ماده است. عالم امر با حواس پنج گانه درک شدنی نیست؛ برخلاف عالم خَلق که با این حواس درک می شود. ریشه اعتقاد به جهان امر را در عبارت «أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ»، از آیه ۵۴ سوره اعراف می دانند. گفته اند منظور از عالم خلق همان دنیا و محسوسات و مراد از عالم امر ارواح و مجردات است. برخی معتقدند که آیه ۵۴ سوره اعراف بر وجود جهانی به نام عالم امر دلالت نمی کند.
برخی معتقدند که در مقابل عالم خَلق که عالم محسوسات است و با حواس پنج گانه درک می شود، جهانی به نام عالم امر وجود دارد که با حواس پنج گانه درک نمی شود. بنابر نظر ملاصدرا خداوند جهان های متعددی آفریده است که همه آنها در دو عالَم خلاصه می شود: عالم خلق و عالم امر. او عالم خلق را همان دنیا و عالم امر را عالم مجردات دانسته و گفته است این عالم تنها با حواس باطنی درک می شود. برطبق تفسیر روح البیان، چون در این عالم هر موجودی به صرف امر خداوند و بی واسطه مخلوقات دیگر، موجود می شود؛ آن را عالم امر نام گذاری کرده اند.
منشاء اعتقاد به عالم امر برخی از آیات قرآن است؛ از جمله آیه ۸۵ سوره اسراء: «وَیسْأَلُونَک عَنِ الرُّ وحِ ۖ قُلِ الرُّ وحُ مِنْ أَمْرِ رَ بِّی» (درباره روح از تو می پرسند، بگو: «روح از فرمان پروردگار من است) و آیه ۵۴ سوره اعراف: «أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ» (آگاه باش که خلق و امر از آن اوست). برای نمونه در کتاب حجت التفاسیر، ذیل آیه ۸۵ سوره اسراء از وجود دو عالم خلق و امر سخن به میان آمده است و عالم امر عالمی معرفی شده است که با حواس پنج گانه درک نمی شود. این کتاب بدن انسان را نمونه ای از عالم خلق و روح او را نمونه ای از عالم امر دانسته است.
برخی معتقدند که در مقابل عالم خَلق که عالم محسوسات است و با حواس پنج گانه درک می شود، جهانی به نام عالم امر وجود دارد که با حواس پنج گانه درک نمی شود. بنابر نظر ملاصدرا خداوند جهان های متعددی آفریده است که همه آنها در دو عالَم خلاصه می شود: عالم خلق و عالم امر. او عالم خلق را همان دنیا و عالم امر را عالم مجردات دانسته و گفته است این عالم تنها با حواس باطنی درک می شود. برطبق تفسیر روح البیان، چون در این عالم هر موجودی به صرف امر خداوند و بی واسطه مخلوقات دیگر، موجود می شود؛ آن را عالم امر نام گذاری کرده اند.
منشاء اعتقاد به عالم امر برخی از آیات قرآن است؛ از جمله آیه ۸۵ سوره اسراء: «وَیسْأَلُونَک عَنِ الرُّ وحِ ۖ قُلِ الرُّ وحُ مِنْ أَمْرِ رَ بِّی» (درباره روح از تو می پرسند، بگو: «روح از فرمان پروردگار من است) و آیه ۵۴ سوره اعراف: «أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ» (آگاه باش که خلق و امر از آن اوست). برای نمونه در کتاب حجت التفاسیر، ذیل آیه ۸۵ سوره اسراء از وجود دو عالم خلق و امر سخن به میان آمده است و عالم امر عالمی معرفی شده است که با حواس پنج گانه درک نمی شود. این کتاب بدن انسان را نمونه ای از عالم خلق و روح او را نمونه ای از عالم امر دانسته است.
wikishia: عالم_امر
دانشنامه عمومی
در هستی شناسی، عالم امر ( عالم ملکوت ) [ ۱] Empyrean بالاترین بهشت است، متشکل از اتر در فلسفه طبیعی ارسطو. این کلمه از کلمه لاتین قرون وسطی empyreus گرفته شده است، اقتباسی از empyros یونان باستان ( ἔμπυρος ) به معنی "دریای اتر". [ ۲]
عالم ملکوت در ادبیات مسیحی محل سکونت موجودات آسمانی متبرک به قدرت الهی و نور خالص، و نزدیک به سرچشمه انرژی و نور هستند. [ ۲] در پایان بهشت دانته، دانته بالاترین سطوح ملکوتی را ادراک می کند.
این کلمه هم به عنوان اسم و هم به عنوان صفت استفاده می شود، اما empyreal یک صفت جایگزین است. واژه های علمی empyreuma و empyreumatic، ریشه یونانی یکسانی دارند. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفعالم ملکوت در ادبیات مسیحی محل سکونت موجودات آسمانی متبرک به قدرت الهی و نور خالص، و نزدیک به سرچشمه انرژی و نور هستند. [ ۲] در پایان بهشت دانته، دانته بالاترین سطوح ملکوتی را ادراک می کند.
این کلمه هم به عنوان اسم و هم به عنوان صفت استفاده می شود، اما empyreal یک صفت جایگزین است. واژه های علمی empyreuma و empyreumatic، ریشه یونانی یکسانی دارند. [ ۲]
wiki: عالم امر
پیشنهاد کاربران
این حقیر با بخشی از نظام فکری ملاصدرا که براساس آن خداوند متعال عوالم بیشماری را از وجود خویش آفریده است ، موافقم اما با تقسیم بندی آنها به دو نوع عالم امر و خلق موافق نیستم. در عوض من معتقدم که کلیه جهان هایی که تاکنون در وجود خداوند خلق شده اند ، دونوع دیگر می باشند: یکی جهان های نزولی - ازلی و دیگری جهان های صعودی - ابدی. در جهان های نوع اول بطور همزمان و همسان نیم سفر نزولی آغاز میگردد و پس از طی منازل و وادی ها و یا ایستگاه های هفتگانه در دوره های بیشمار ( بیشمار از دیدگاه محدود انسانی ) ، این نیم سفر به پایان میرسد و چنین جهان هایی در سر جای خود و در چهارچوب ثابت و پایدار خویش به جهان های نوع دوم یا صعودی تبدیل میشوند و در آنها نیم سفر صعودی آغاز میگردد و کلیه مراتب و منازل و وادی ها و ایستگاه های نزولی در سیر صعودی مطلقا تکرار میگردند، بدون اینکه به اندازه یک ذره یا موج نوری و یا یک ذره اتمی در آنها اختلافی ایجاد شود. در اطراف مجموعه جهان ها همیشه لایه به لایه جهان های نو ایجاد میگردند و در آنها نیم سفر نزولی آغاز میگردد و سپس نیم سفر صعودی و الا آخر بطور جاودانه به سمت بیکرانی. محیط همه جهان مطلقا مسدود و نفوذ ناپذیر اند و هیچگونه رفت و آمدی از بیرون به درون و یا از درون به بیرون آنها توسط هیچ چیزی چه مجرد و چه غیر مجرد صورت نمیگیرد. وجود های محدود و متناهی در چهار چوب این محیط و مرزها هرکدام قطره ای همسان و مساوی از وجود بیکران خود خداوند می باشند و بر اثر نوسانات بسته و باز شدن؛ قبض و بسط و یا انقباض و انبساط و متعاقب این نوسانات با وقوع مه بانگ های متوالی و هفتگانه بر اساس مفاد طرح مطلق خلقت و آفرینش نزول و صعود می یابند. کلیه موجوداتی که در حالت اولیه ملکوتی با امر خداوند در سطح کمال آفریده شده اند، در طول نیم سفر های نزولی و صعودی به صورت غیر کامل و ناتمام در منازل به ظهور می رسند و حیات های موقت و کوتاه و گذرای خودرا تجربه میکنند و در پایان به همان حالت کمال اولیه ملکوتی بر میگردند و آنهم در چهار چوب جهان ها و نه در جای دیگر. به زبان علمی عصر جدید ، می توان عالم امر یا لوح محفوظ دینی را طرح مطلق خلقت و آفرینش نامید و عالم خلق را اجرای عملی مفاد طرح. خمیر مایه کلیه عوالم بیشمار یک واحد محدود و یگانه می باشد و همانطور که در بالا اشاره شد، این خمیر مایه چیزی دیگری نیست غیر از وجود خود خداوند. این خمیر مایه در علم فیزیک انرژی نامیده میشود و عارفان آنرا به قول نظامی عشق نامند. البته نظامی در دوبیت شعر ، کشش بین طبایع را به زبان عارفان عشق نامیده است. نتیجه اینکه عالم خلق و امر یکی می باشند. معمار و طرح ؛ بنا و مسالح ؛ ابزار و اسباب یک واحد یگانه اند. جدا نمودن عالم امر و عالم خلق و قرار دادن آنها در مقابل یکدیگر نتیجه ضعف فکری و ناپختگی فهم و عقل حکیمان و عارفان دینی در درک بینهایت و بیکران بودن وجود خداوند می باشد. همچنین جدا نمودن عوالم عقل و مثال یا خیال و محسوسات یا طبیعت از همدیگر و جدا نمودن عوالم لاهوت و جبروت و ملکوت و ناسوت از همدیگر و همچنین جدا نمودن عالم غیب از عالم شهود. همچنین جدا نمودن زمان و مکان از همزاد های خویش یعنی بیزمانی و بیمکانی از همدیگر. بهر حال خواننده گرامی در صورت علاقه بیشتر میتواند در همین سایت به هفت عالم، ازل و ابد ، بیزمانی و بیمکانی ، ماده و روح و روان و جان ، عقول عشره ، علم النفس، مه بانگ و بیگ بنگ ، تئوری های ریسمان و حلقه، حضرات خمس، علت و معلول و خیلی بحث های دیگر مراجعه نماید. این حقیر به خداوند واقعی و عینی و حقیقی از دیدگاه علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات محض و فلسفه و عرفان علمی اعتقاد و باور و ایمان و امید دارم و نه به خدای غیبی و خیالی و اوهامی از دیدگاه دین و الاهیات و حکمت و عرفان دینی.
... [مشاهده متن کامل]
در خاتمه کلام کودکانه امروز یک دعا :
خداوندا خواست های جزئی و ناچیز انفرادی و اجتماعی ما انسان ها را با خواست کلی خویش هم امروز و هم در اعصار آینده همسو و هماهنگ فرما. آمین یا ربالعامین
... [مشاهده متن کامل]
در خاتمه کلام کودکانه امروز یک دعا :
خداوندا خواست های جزئی و ناچیز انفرادی و اجتماعی ما انسان ها را با خواست کلی خویش هم امروز و هم در اعصار آینده همسو و هماهنگ فرما. آمین یا ربالعامین