[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
عقر (۸ بار)
«عاقِر» در اصل از واژه «عقر» به معنای «ریشه و اساس» یا به معنای «حبس» است، و این که به زنان نازا «عاقر» می گویند، به خاطر آن است که کار آنها از نظر فرزند به پایان رسیده، یا این که تولد فرزند در آنها محبوس شده است.
بریدن. «عَقَرَ الْکَلْبَ وَالْفَرَسَ وَالْاِبِلَ: قَطَعَ قَوائِمَها بِالسِّیْفِ» طبرسی و راغب گفتهاند: عُقْر (بر وزن قفل) به معنی اصل است «عَقَرْتُ النَّخْلَ» خرما را از بیخش بریدم. در نهجالبلاغه خطبه 27 فرموده: «وَاللَّهُ ماغُزِیَ قَوْمٌ فی عُقْرِ دارِهِمْ اِلَّا ذَلُّوا» هیچ قومی در اصل و وسط دیارشان جنگیده نشدند مگر ذلیل شدند این حدیث در مفردات و نهایه نیز آمده است «فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ اَمْرِ رَبِّهِمْ» پس شتر را پی کردند و بکشتند و از دستور پروردگارشان سرپیچی کردند «عَقَرُوا» ظاهراً اشاره است که کشتن شتر با قطع پاهایش بوده است. عاقر: زن عقیم و مرد عقیم . عاقر در قرآن فقط در زن نازا به کار رفته نه در مرد و آن سه بار و همه درباره زن زکریا «علیهالسلام» آمده است. راغب گوید: گوئی زن نطفه مرد را عقر و قطع میکند.
عقر (۸ بار)
«عاقِر» در اصل از واژه «عقر» به معنای «ریشه و اساس» یا به معنای «حبس» است، و این که به زنان نازا «عاقر» می گویند، به خاطر آن است که کار آنها از نظر فرزند به پایان رسیده، یا این که تولد فرزند در آنها محبوس شده است.
بریدن. «عَقَرَ الْکَلْبَ وَالْفَرَسَ وَالْاِبِلَ: قَطَعَ قَوائِمَها بِالسِّیْفِ» طبرسی و راغب گفتهاند: عُقْر (بر وزن قفل) به معنی اصل است «عَقَرْتُ النَّخْلَ» خرما را از بیخش بریدم. در نهجالبلاغه خطبه 27 فرموده: «وَاللَّهُ ماغُزِیَ قَوْمٌ فی عُقْرِ دارِهِمْ اِلَّا ذَلُّوا» هیچ قومی در اصل و وسط دیارشان جنگیده نشدند مگر ذلیل شدند این حدیث در مفردات و نهایه نیز آمده است «فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ اَمْرِ رَبِّهِمْ» پس شتر را پی کردند و بکشتند و از دستور پروردگارشان سرپیچی کردند «عَقَرُوا» ظاهراً اشاره است که کشتن شتر با قطع پاهایش بوده است. عاقر: زن عقیم و مرد عقیم . عاقر در قرآن فقط در زن نازا به کار رفته نه در مرد و آن سه بار و همه درباره زن زکریا «علیهالسلام» آمده است. راغب گوید: گوئی زن نطفه مرد را عقر و قطع میکند.
wikialkb: عَاقِرا