عاق

/~Aqq/

مترادف عاق: گجسته، مطرود، ملعون، خودسر، نافرمان

معنی انگلیسی:
disobedient, anathematized, disinherited

لغت نامه دهخدا

عاق. [ عاق ق ] ( ع ص ) ناخوش دارنده. ( منتهی الارب ). || آزاردهنده پدر و مادر و نافرمان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سرکش با مادر و پدر. ( غیاث اللغات ). ج ، عاقون و عَقَقه و اَعقّه و این نادر است. ( از اقرب الموارد ) :
فرزند عاق ریش پدر گیرد ابتدا
فحل نبهره دست به مادر برد نخست.
خاقانی.
همان مقامات پیش آمد که آن گازر را از پسر ناخلف و فرزند عاق پیش آمد. ( سندبادنامه ص 113 ).
رنگ کفران و شک و شرک و نفاق
تا ابد باقی بود بر جان عاق.
مولوی.

فرهنگ فارسی

۱ - ناخوش دارنده . ۲ - آزار دهنده پدر و مادر نافرمان نسبت به والدین .

فرهنگ معین

(قّ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - ناخوش دارنده . ۲ - آزاردهندة پدر و مادر.

فرهنگ عمید

ویژگی کسی که نسبت به پدر یا مادر خود نافرمانی و بدرفتاری می کند و آنان را می رنجاند.
* عاق والدین: کسی که پدر و مادر به دلیل سرپیچی از آن ها او را نفرین کرده باشند.
* عاق کردن: (مصدر متعدی ) فرزند را به سبب نافرمانی از خود دور یا نفرین کردن.

پیشنهاد کاربران

ازدیگاه یک فرد که خود پدرومادرشده نگاه کنیم بهتردرک می کنیم می بخشیم . محبت می کنیم
احترام به انها
دوست داشتن قلبی وخدمت به والدین
مادرمرا۹ماه حمل کرد. باتحمل سختی ها. وپدررزق حلال آورد. دعادرحق والدین . دیدمثبت داشتن . اینکه هرلحظه که برصورتشان نگاه می کنیم چه ثواب های زیادی برشمرده اند
سلام دوستان . پدرومادر هرکس داره خداحفظش کنه اگرنداره خدابیامرزدشون. . . . . . . می توانیم باکلمات محبت آمیز . حتی فرمودند نگاه به صورت پدرومادر عبادت ثواب . . . . . داره . تاجایی که ممکنه مهربانی وگذشت
...
[مشاهده متن کامل]
. وای خدانکنه حرفی زده بشه . دلشون بشکنه. بعضی ها می افتند رودست والدینشون بوسه می زنند وبعضی هام ازآنها به خاطرکارهاکه ناراحتشون کرده معذرت خواهی می کنند. صوت های اساتید اخلاق اسلام روگوش کنیم. خداهممون مشمول دعای امام زمان قراربدهد

من فرزندپسرم رو به علت حتک حرمت ونافرمانی ونا بهجناری رو ناسازگاری عاق ش کردم چه باید انجام دهم که قانواا هم ثابت کنم
عاق شدن:پَرمَخیدن
طرد شدن
نارضایتی از مادر غیبت گو
نفرین شدن فرزند توسط والدین

بپرس