فرهنگ معین
مترادف ها
لعنت کردن، عاق کردن
فحش دادن، نفرین کردن، عاق کردن، عمل کفر امیز کردن، ناسزا گفتن
نفرین کردن، لعنت کردن، عاق کردن، مردود ساختن
عاق کردن، از اری محروم کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
مهندس اسماعیلزاده
عاق کردن ( با تلفظ عامیانه" آق کردن" ) : فرزند خود را به طور عرفی یا رسمی از فرزندی طرد کردن و او را از کلیه حقوق خانوادگی محروم کردن. این اصطلاح را معمولا" در موارد جرایم ناموسی و برای حفظ آبروی خانوادگی بکار می برند.
عاق کردن ( با تلفظ عامیانه" آق کردن" ) : فرزند خود را به طور عرفی یا رسمی از فرزندی طرد کردن و او را از کلیه حقوق خانوادگی محروم کردن. این اصطلاح را معمولا" در موارد جرایم ناموسی و برای حفظ آبروی خانوادگی بکار می برند.
عاقیدَن.