عاق کردن


معنی انگلیسی:
damn, deny, disown, ostracize

فرهنگ معین

(قّ. کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) نفرین کردن پدر و مادر فرزند خود را.

مترادف ها

damn (فعل)
لعنت کردن، عاق کردن

curse (فعل)
فحش دادن، نفرین کردن، عاق کردن، عمل کفر امیز کردن، ناسزا گفتن

anathematize (فعل)
نفرین کردن، لعنت کردن، عاق کردن، مردود ساختن

disinherit (فعل)
عاق کردن، از اری محروم کردن

فارسی به عربی

احرم , ارفض تملک

پیشنهاد کاربران

مهندس اسماعیلزاده
عاق کردن ( با تلفظ عامیانه" آق کردن" ) : فرزند خود را به طور عرفی یا رسمی از فرزندی طرد کردن و او را از کلیه حقوق خانوادگی محروم کردن. این اصطلاح را معمولا" در موارد جرایم ناموسی و برای حفظ آبروی خانوادگی بکار می برند.
عاقیدَن.

بپرس